« زمان مرگ نمادین ذات انسان است »
مرو به خواب که امشب ستارهباران است
سپهر دیدۀ مستم به گریه مهمان است
دلی که از غم ایّام غرق در خون شد
بسان جام شرابی به دست یاران است
دریغ و حسرت و افسوس در فضا پیچید
کنون تراکم دردم به شکل طوفان است
سکوت ممتد من کوه را پریشان کرد
طنین بغض غزل، انعکاس هجران است
کلید قفل سعادت شکسته شد دیگر
جهان برای حضورم حصار زندان است
مرو به خواب که امشب در این غمینآباد
زمان مرگ نمادین ذات انسان است
1391/11/15