« ناگفتهها »
در اینجا گفتنی کم نیست
زبان گفتنیها را
دگر هرگز توانی نیست
در این وحشتسرای خفتۀ خاموش
زبان گفتنیها را
چه بیرحمانه میبندند
با انساننماییهای هستیسوز
چه بیرحمانه میتازند بر جام وجود ما
چه بیشرمانه میبلعند تنها جرعۀ باقی ز نام ما
همانا خوب میدانند
کاین ساغر اگر چیزیست
در خور نیست
سرتاسر پر از هیچ است
اندر قطرهای ناچیزتر از هیچ
در اینجا گفتنی کم نیست
ولیکن گفتنیها را
دگر هرگز مجالی نیست
زبان گفتنیها گرچه فریادیست
در لفّافۀ پرطعنۀ تاریخ
لیکن خفته اندر سایۀ سرکوبهای سالها تشویش
در اینجا گفتنی کم نیست
مرا دیگر توان گفتنیها نیست
مرا دیگر زبان گفتنیها نیست...
1385/3/31