« تقدیم به ساحت مقدس اما زمان (عج) »
« مناجات »
خداوندا
تو خود میخوانیام
اما کدامین سوی
من هرگز نمیدانم
گمانم آن صراط مستقیم
اما
کدامین ره، صراط مستقیمت است
من هرگز نمیدانم
به سوی ناکجاآبادِ مقصودت
رهی صعب و سیه
اما
کدامین لحظه آیا میرسم یا نه
من هرگز نمیدانم
برون خود لَیلةُالحَشر است و در من
وحشت و درد گنه
اما
کدامین درد میتاباندم در هم
من هرگز نمیدانم
درونم آتشی سر بر فلک دارد
برون، خود دوزخی پُرآبورنگ
اما
کدامین شعله میسوزاندم هردم
من هرگز نمیدانم
هزاران درد هستیسوز
هزاران گفتۀ ناگفتۀ خاموش
حقیقت در حجابِ کفر
از ناگفتهها خاموشتر
اما
کدامین لحظه منجی میشوی ما را
من هرگز نمیدانم
نمیدانم....
1386/2/25