« فرصت کم است »
فرصت کم است همپای من
رهتوشه را بردار
باید رفت
راهی به غیر از رهسپاری نیست
دل بسپار
باید رفت
بر شانههایت توشهای ناچیزتر بگذار
راهی چه بس دشوار در پبش است
باید رفت
در ذهنمان خواهی نخواهی توشه بسیار است
جانمایۀ ناچیز را دیگر نباید کاست
باید رفت
در راهمان از مهر و مه آذوقه میگیریم
خود را سبکتر کن
که تقدیر است
باید رفت...
1390/06/27
سلام مهربانم
از زیبایی اشعارو و وبلاگ دلنشینتون لبریز از عشق شدم
...
افتخاری یافتم و شما را در وبلاگم لینک کردم
تا درودی دوباره...
سلام آرزو جان
ممنونم که وقت ارزشمندتون رو صرف خوندن دلنوشته ام کردین و با حضورتون به این کلبه ی مجازی رونق بخشیدین
باعث افتخاره، با اجازه تون من هم لینکتون میکنم
مانا باشید