...آغازی دیگر

... در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود

...آغازی دیگر

... در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود

« پادشاه سرزمین واژه‌ها »




« پادشاه سرزمین واژه‌ها »



پادشاه سرزمین واژه‌ها



می‌ستایمت که در تمام لحظه‌ها



ساده‌ای به رنگ خلوت شبانه با خدا




ای زلال قطره‌های آب



لذت نهان گام‌های بیقرار تشنه‌ای پی سراب



طعم دلنشین جرعه جرعه سر کشیدن شراب



ای سرشت پاک ناب



هم‌نشین آفتاب



در حریم مه‌گرفتۀ شبانه‌های بی‌فروغ من



طلوع کن



و جاودانه‌تر بتاب...





1392/02/20
نظرات 5 + ارسال نظر

صفائی پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 12:16 http://safakade.lxb.ir

شب های شعرخوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا،؛ تا ببینی ام

صفائی پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 12:15 http://safakade.lxb.ir

نتونستم ازاین شعر سرسری رد بشم
واقعا خیلی جالب بود
زندگی کردم باهاش
عالیییییییی بود
آفرین به تو

سلام صفا جان
باز هم لطفتون رو نثارم کردین
خوشحالم به دلتون نشست
هرچد به پای نیمایی های شما نمیرسه

برقرار باشید

چکاد پنج‌شنبه 16 خرداد 1392 ساعت 22:13 http://www.chakad.samenblog.com

درود
اول: اشعار من کجا و این همه محبت شما کجا؟؟
واقعا منو خجالت زده می کنین
دوم: چه صادقانه و صمیمی قلم میزنین آفرین آفرین

سلام چکاد عزیز
اشعارتون واقعا ستودنی هستن و خوشحالم از اینکه سعادت خوندنشون رو دارم
ممنون که پیگیر نوشته‌هام هستین و با نظرات محبت‌آمیزتون همراهیم میکنین

برقرار باشید

نوید شنبه 4 خرداد 1392 ساعت 14:25

من چه گــــویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد

سلام ندا جان
دست مریزاد

سلام نوید جان
از اینکه همیشه همراهیم میکنین ازتون کمال تشکر رو دارم
امیدوارم بتونم ذره‌ای از محبت‌هاتون رو جبران کنم.

جاوید باشید استاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد