• خوانندگان ارجمند من برای آشنایی با مجموعهی مقالههای نوشتهشده در این تارنما و خواندن مستقیم آنها میتوانند به اینجا نگاه کنند.
• مقالههای نهادهشده در صفحهی نخست ماههای گذشته را نیز در ستون "نوشتههای پیشین" میتوانید ببینید و بخوانید. با سپاس، آریا ادیب
پسوندهای گمشده در فارسی
پسوندها و پیشوندها از گوشههای بنیادی و واژهساز زبان پارسی هستند که همواره در پژوهشهای دستوری از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند.
دو پسوند “ل” و “ال” در زبان پارسی کاربرد گستردهای داشتهاند، ولی شوربختانه هیچ کسی در دورهی درازی که از نگارش دستور زبان پارسی میگذرد، چشمی به آنها نداشته است. دنباله...
آیا میدانستید که...؟
١٣٨- آیا میدانستید که امروز ایران دیگر نه یک «مملکت» بلکه یک «کشور» است؟
١٣۷- آیا میدانستید که رستم، بزرگترین پهلوان داستانی ایران از مادری تازینژاد زاده شده است؟
١٣٦- آیا میدانستید که بسیاری از فارسیزبانان عبارت «کرسی شعر» را نهتنها درست تلفظ نمیکنند، بلکه معنای دیگری از آن مراد میکنند؟
١٣۵- آیا میدانستید که فارسیزبانان واژهی سادهی «اهتزاز» را میتوانند ١٢۷ جور غلط بنویسند؟
١٣۴- آیا میدانستید که سرود ملی کشور پاکستان به فارسی است؟
١٣٣- آیا می دانستید که چرا مردم در مقام آرزوی عمر دراز برای دیگری میگویند: «امیدوارم ١٢٠ سال زنده باشی» و مثلن نمی گویند ١٠٠ یا ١۵٠ سال و مانند اینها؟
١٣٢- آیا میدانستید که بیش از ١۵٠ سال است که واژهی «کازاک» را که نام نژادی سفیدپوست در شرق اروپا (در منطقهی اوکراین) است، در فارسی «قزاق» ترجمه کردهاند که نام نژادی زردپوست در آسیای میانه (قزاقستان کنونی) است؟
١٣١- آیا میدانستید که برخی از بزرگان ادب فارسی و تاریخ ایران گوربهگور شدهاند؟
١٣٠- آیا میدانستید که شعر معروف فردوسی: «توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود» در شکل اصلیاش چنین نیست و شکل اصلی آن این بوده است: «توانا بود هر که دانا بود به هر کار، بستوه کانا بود»؟
«کنایه» و کاربرد آن در زبان فارسی
در زبان انگلیسی میتوان معادل کنایه را "kenning"دانست که از فعل "lenna‘ به معنای «دانستن و شناختن» از عبارت لاتین "lenna eitt vij" به معنای: «بیان کردن چیزی بر اساس چیزی دیگر» مشتق شده و این دو لفظ یعنی «کنایه» و "kenning"با فعل "kenna"در زبان لاتینی بهطورشگفتانگیزی با هم، همسان و ظاهرن همریشهاند. (٢)
قبل از آنکه به بحث و تحلیل تعریفهای کنایه بپردازیم، بهتر است تعریفی اجمالی از آن بیاوریم: هر گاه کلمه یا کلام را طوری بیان کنیم که علاوه بر معنی لفظی و حقیقی معنای پوشیدهای نیز داشته باشد و مقصودمان همان معنای دوم مجازی (پوشیده) باشد، از صنعت ادبی کنایه سود بردهایم. چنانکه اگر بگوییم «کلاه فلانی پشم ندارد»، نبودن پشم در کلاه او ظاهر کلام و معنی حقیقی آن است، اما اگر مقصودمان زبونی و بیدستوپایی او باشد، این کلام، کنایه است. از دیرباز کنایه به صورتهای مختلفی تعریف شده که تقریبن همه موازی یکدیگرند و جز در فروع، اختلافی در آنها دیده نمیشود. دنباله...
این ترانه بوی نان نمیدهد!
ترانهی معترض در ایران قدمتی به اندازهی تاریخ ترانه دارد. از همان ایام که ترانه یا تصنیف تولد یافت تاکنون چه بسیارانی که آمدند و خواندند. و اگرچه برخی مدتی در اوج شهرت نیز قرار گرفتند، اما چند صباحی بعد رفتند و فراموش شدند. بسیاری بهر نان خواندند و بسیاری بهر نام و در این میان بودند کسانی هرچند اندک که از واژه و ساز و صدا دشنهای ساختند و بر شبسالاران تاختند. این نوشته کوششی است برای ادای دین به همانها که در آن سالها از دردها بیگانه نبودند و در غمانگیزترین شبها نغمههای آفتابی سرودند.
١- تولد ترانه در ایران با شیدا
علیاکبر شیدا را پایهگذار اصلی تصنیف و ترانه به معنای امروزی آن باید دانست. دنباله...
اختصارات و آغازهها در زبان فارسی
ما روزانه دهها بلکه صدها جمله نظیر جملات زیر را در مطبوعات میخوانیم: «در نشست این همایش، تعدادی از مسئولان ایرنا و نمایندهی ایران در فائو نیز شرکت داشتند». (١) «ارتش مالزی با نظامیان کشورهای آ.سه.آن همکاری میکند». (٢) «پکا در راه است». (٣) «استینفو و خدمات تحویل مدارک». (۴) «١۴٠ هزار تن کاغذ امسال در چوکا تولید میشود». (۵) کلماتی مثل چوکا، آ.سه.آن، استینفو و غیره را در مواردی در هیچ فرهنگ لغتی نمیتوان یافت و اغلب معنای روشن و مستقلی ندارند.
استفاده از آغازهها و اختصارات سابقهای دیرینه دارد. «سربازان رومی استانداردهایی که با حروف SPOR برای نشاندادن "سنا و مردم رم" کندهکاری شده بود. آنان در شهر یهودا علامتی را که روی آن اختصار INRI (عیسی نصرانی، پادشاه یهودیان) درج شده بود با میخ به صلیب نصب کرده بودند» (۷). با توجه به سابقهی دیرینه در استفاده از اختصارات و آغازهها معلوم میشود که تعداد آنها در زبانهای لاتینی بسیار زیاد و در زبان فارسی اندک است. برای آشنایی بیشتر با حجم این قبیل واژهها در زبانهای بیگانه کافی است به چند منبع اشاره کنیم: دنباله...
سوادآموزی در تاریخ معاصر ایران
سال ۱۲۸۶ یعنی زمان تشکیل اولین کلاسهای اکابر را میتوان سرآغاز فعالیتهای سوادآموزی در ایران معاصر دانست. برنامههای سوادآموزی ایران در طی سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۵۰ دارای سه مرحله بود:
«سازمان تعلیمات اکابر» اولین سازمانی است که در سال ۱۳۱۵ بهطوررسمی برای باسوادکردن بزرگسالان در ایران تاسیس شد. در این دوره با استفاده از فضای مدرسههای موجود کلاسهای شبانه برای بزرگسالان تشکیل گردید. فعالیتهای این سازمان تا زمان اشغال ایران در شهریورماه ۱۳۲۰ ادامه داشت.
در ابتدا سوادآموزی تنها با هدف کاستن از تعداد بیسوادان و بدون توجه به ملاحظات اقتصادی-اجتماعی بود. در این دوره که از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۴۱ ادامه داشت، پیوند بین آموزش ابتدایی و بزرگسالان گسسته بود. دنباله...
فحش و فحاشی در زبان و ادبیات فارسی
همهی جوامع بشری هم فحش دارند و هم نفرین. البته نوع فحش یا نفرین شایع در جوامع مختلف با یکدیگر متفاوت است. اما وجودشان حتمیست. در این مختصر بنده فقط به بررسی فحش میپردازم. با این که بعضی از فحشهای فارسی مانند مردهشوربرده، خاک بر سرت و مانند آنها درواقع نفرینند، ولی چون بنده نمیخواهم که در این مقاله وارد جزییات شوم، جنبهی نفرینبودن آنها را در نظر نمیگیرم.
بشر به حکم این که از حیوانات است، بسیاری از غرایز حیوانی را هم داراست. اما آنچه که بهذات منحصر به بشر است و در دیگر حیوانات به نوعی که در بشر وجود دارد، موجود نیست، زبان است. هرگاه احساسات و غرایز تندی مانند خشم، ترس، نفرت و امثالهم با زبان بیان شود، فحش و نفرین ایجاد میشود. به همین دلیل است که عرض کردم همهی جوامع بشری فحش و نفرین دارند و لابد فحش و نفرین را از آغاز استفادهشان از زبان داشتهاند و این موضوع را عالمانی که دربارهی تاریخچهی فحش تحقیق کردهاند، متذکر گشتهاند. دنباله...
انواع ادبی و شعر فارسی
استاد دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی در سال ١٣۵٠ در جمع دانشجویان دانشسرای عالی پیرامون مبحث «انواع ادبی» به بحث پرداختند كه در مجلهی خرد و كوشش از انتشارات دانشگاه شیراز، به چاپ رسید؛ عدمدسترسی برخی همكاران ما بهاین مقالهی استادانه كه برای نخستین بار طرح و پیرامون آن بحث شده است ما را بر آن داشت كه بی هیچ تغییری با كسب اجازه از محضرشان عین مقاله را درج كنیم.
نقد و داوری دربارهی آثار ادبی زبان فارسی دشوار است؛ زیرا در ایران سنت نقد و بررسی وجود نداشته است. برای رسیدن به مرحلهی نقد درست ناگزیریم از پذیرفتن بسیاری از راهورسمهای نقد ادبی كه در زبانهای دیگر رواج دارد. ما امروز در مرحلهی اقتباس هستیم تا برسیم به مرحلهای كه از خود نیز ملاكهای نقد و بررسی به وجود آوریم. بهترین ناقد روزگار ما كسی است كه بتواند آرای منتقدان اروپایی را بهدرستی با آثار ادبی فارسی تطبیق دهد. آنها كه دستاندركار مطالعهی آثار معاصرانند، نیك میدانند كه هنوز از نعمت چنین منتقدی برخوردار نشدهایم؛ زیرا ناقدانی كه با موازین نقد اروپایی آشنایی دارند، زبان فارسی و ریزهكاریهای ادب ملی خود را نمیشناسند و آنها كه بیش و كم آثار ادبی زبان فارسی را به دقت خواندهاند و فهمیدهاند، یا به موازین نقد فرنگی دسترسی ندارند، یا این كه خود را از آن موازین بینیاز میدانند. دنباله...
اهمیت استنباط در درك زبان
یكی از سؤالهای قدیمی در روانشناسی و زبانشناسی مربوط به رابطهی زبان و تفكر است. آیا زبان تنها شرط وجود فعالیتهای عالی ذهن مانند تفكر، تجرید، تعمیم، استدلال، قضاوت و مانند آن است؟ آیا اگر ما زبان نمیآموختیم، از این فعالیتهای عالی ذهن بیبهره میبودیم؟ چنانچه بر اثر بیماری یا تصادف قدرت سخنگفتن را از دست بدهیم، آیا قدرت تفكر را نیز از دست خواهیم داد؟ این سؤالها تازگی ندارد و از دیرباز توجه فیلسوفان و متفكران را به خود مشغول داشته است. افلاتون معتقد بود كه هنگام تفكر روح انسان با خودش حرف میزند. واتسُن، از پیشروان مكتب رفتارگرایی در روانشناسی، این مطلب را به نحو دیگر بیان كرده است. او معتقد است كه تفكر چیزی نیست مگر سخنگفتن كه به صورت حركات خفیف در اندامهای صوتی درآمده است. به عبارت دیگر، تفكر همان سخنگفتن است كه وازده میشود و به صورت حركات یا انقباضهایی خفیف در اندامهای صوتی ظاهر میشود. دنباله...
مستندكردن نوشتهها در علوم انسانی
(روش تهیهی فهرست منابع و مآخذ در پینوشتها)
MLA, Modern Language Association))
اطلاعرسانی در دنیایی كه هر آن رو به پیشرفت و تكامل اطلاعاتی دارد، كار بسیار حساس و ظریفی است. تهیه و تدوین اطلاعات علمی- پژوهشی در زمینههای گوناگون و ارائهی آن به مخاطبان خاص یا عام دارای قواعد مشخصی است كه رعایتكردن آنها، عمل تفهیم و تفاهم و درك و دریافت را سادهتر میكند.
امانتداری علمی ایجاب میكند به هنگام استفاده از مطالب دیگران به هر شكل (مستقیم، غیرمستقیم، گزارشگونه،...) و با هر هدف كه انجام شده باشد، به منبع آن ارجاع داده شود. ارجاعدادن به منابع معتبر و دستاول علمی، درعینحال، اعتبار و وجههی علمی- تحقیقی هر پژوهش را افزایش میدهد و منابع دیگری را دربارهی موضوع مورد نظر به خواننده معرفی میكند.
در ایران، سالهاست كه ارجاعدادن به منابع در پانویس (پاورقی) یا پینویس (پایان هر فصل یا پایان كل فصول) انجام میگیرد و پیرو قوانین خاصی است؛ قوانینی كه پس از سالها استفاده، هنوز هم یكدست و هماهنگ نشدهاند. در کتابهای گوناگون آیین نگارش با شیوههای مختلف ارجاع مواجه میشویم. به عنوان نمونه چند مورد ذكر میشود: دنباله...
ادبیات فارسی و سینما
در عمر شصتسالهی سینمای ایران سینماگران متعددی با اهداف و دیدگاههای گوناگون کوشیدهاند بهگونهای آثار ادب فارسی را دستمایهی فیلمشان قرار دهند. میزان موفقیت آنان در برگردان سینمایی این آثار و بهتصویرکشاندن آنها بستگی عمیقی به پشتوانهی ادبی و بضاعت هنری آنان داشته است. رویهمرفته رد ادب فارسی را در فیلمهای ایرانی در طی سه دوره میتوان دید. دنباله...
نامگذاریهای فیالبداهه در زبان فارسی
(واژههای بافتی، موقت یا خلقالساعه)
منظور از واژههای بافتی یا خلقالساعه چیست؟ آیا واژگان بافتی با نوواژهها یكی است؟ تئوری نامگذاری اشتقاقی بر چه اساسی پایهریزی شده است و آیا فرآیند ساخت واژگان بافتی در چارچوب این نظریه قابلتوصیف است و سرانجام، آیا واژگان بافتی در زبان فارسی نهادینه میشوند؟ اینها پرسشهایی هستند كه نگارنده قصد دارد در این بحث به آنها بپردازد. دنباله...
آشنایی با روش پژوهش و تصحیح نسخههای خطی
سخنگویان خاموش و دوستان ارزندهی بیزبان که هر یک گنجینهای از علم و ادب و پزشکی و فلسفه را در لابهلای برگهای خود نگاهداری کردهاند تا به مقتضای زمان و مکان راز خویش بر اهل آن بازگویند: «نوشتههای خطی» که میراث فرهنگی و حتا پشتوانهی ارزی و اقتصادی کشور نامیده میشوند.
اگرچه شناخت ارزش این آثار برجایمانده از روزگاران برای همه ممکن نیست، اما برای اهل فن و آشنا به ارزش و بهای گران آنها ارجمندی این آثار ناشناخته نیست و جای بسیار تأسف است که این افراد به دلایل بیشمار از فراغت بال و امنیت خیال برخوردار نیستند که بتوانند در گوشهای بنشینند و فارغ از قیلوقال با این سخنگویان خاموش به گفتوگو بپردازند، پرده از اسرارشان بردارند و حاصل اندیشههای بزرگان درگذشته را در اختیار معاصران خویش قرار بدهند. دنباله...
١. رادیو
در سال ١٣٠٣ هجری شمسی (١٩٢۴ م) توسط وزارت جنگ مقدمات استفاده از بیسیم فراهم شد. در سال ١٣٠۵ بیسیم در ایران وارد شد. از سال ١٣١١ موسسات بیسیم توسعه پیدا كردند، كه نهایتن به ایجاد رادیو منتهی شد.
هیات وزیران روز دوم مهر ماه ١٣١٣ استفاده از رادیو را تصویب كرد و مقرراتی وضع شد كه برای نصب آنتن و استفاده از رادیو اجازهی وزارت پست و تلگراف و تلفن لازم بود.
در سال ١٣١٦ مقدمات ایجاد مركز رادیو به وسیلهی وزرات پست و تلگراف و تلفن فراهم و به دنبال این اقدام در سال ١٣١۷ «سازمان پرورش افكار» تاسیس شد. این سازمان دارای كمیسیونهای مطبوعات، سخنرانی، نمایشهای رادیویی و موسیقی بود. دنباله...
واژههای عربی در شاهنامه
از جمله اموری که ما باید از غربیان بیاموزیم، روش درست مطالعه و دقت در تحقیق مطالب است، چه در مسائل علمی و چه در مباحث ادبی، حدس و گمان، تقریب و تخمین، و اتکا به ذوق و سلیقه شخصی، امروز دیگر ارزش و اعتباری ندارد و حتا در انتقاد ادبی و امور ذوقی به کاری نمیآید. وصفهای کلی و مبهم مانند «فصیح» و «بلیغ» و «منسجم» و «مستحکم» و «زیبا» و «شیوا» و مانند آنها که معمول محقق و ادیب شرقی بوده است و هنوز هست، ممکن است دربارهی همهی شاعران و نویسندگان یکسان به کار برود، اما هیچیک بر علم خواننده یا شنونده چیزی نمیافزاید و شاید تنها فایدهی آنها آن باشد که بر جهل و ابهامی که در ذهن گوینده یا نویسنده وجود دارد، پردهپوشی کند.
بحث و تحقیق در شیوهی بیان و سبک انشای شاعران و نویسندگان بزرگ یکی از کارهاییست که محتاج روش درست و دقیق علمی است وگرنه هرچه در این زمینه گفته شود، بیمعنی و بیفایده خواهد بود. موضوع میزان و چهگونگی استعمال لغتهای عربی در شاهنامهی فردوسی از این قبیل است. دنباله...
چهگونه «پارس» «ایران» شد؟
تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمی "پارس" یا "پرشین" میشناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، حلقهای از روشنفکران باستانگرا مانند سعید نفیسی، محمد علی فروغی و سیدحسن تقیزاده در حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمده بودند و به این منظور اقداماتی را انجام میدادند. سعید نفیسی از مشاوران نزدیک رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور بهطوررسمی به "ایران" تغییر یابد. این پیشنهاد در آذرماه ١٣١٣ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت.
یادداشتی که از نظر میگذرانید، مقالهای از سعید نفیسی در روزنامهی اطلاعات است که بعد از رسمیشدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است. دنباله...
فن خلاصهنویسی شنیدهها و خواندهها
«خلاصهنویسی» (چکیدهنویسی) در فن نگارش به معنای نوشتن متن یک کتاب یا سخنرانی در اندازهای کوتاهتر است، بیآنکه به مضمون اصلی متن خللی وارد شود. خلاصهنویسی نوعی ایجاز است؛ یعنی بیان مقصود در کمترین اندازه.
گاهی نیاز میشود که از یک سخنرانی یا کتاب و مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یک حادثه، یا صورتجلسهای خلاصه از یک جلسه، سمینار، برنامه و ... تهیه گردد. گاهی در نقد یک اثر ادبی یا محتوای یک کتاب و مقاله و فیلم، نیاز است که فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یک کتاب نیز خلاصهنویسی جایگاه خود را دارد. گاهی نیز در دورههای آموزشی و در کلاسها، لازم است از مطالب خلاصهبرداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود. گاهی هم برای شرکت در یک مسابقه، لازم میشود کتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود. برای تهیهی جزواتی فشرده و کمحجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چکیدهنویسی هستیم. دنباله...
ایرانشناسی و زبان و ادبیات فارسی
در دانشگاههای آمریکا
در دههی سوم قرن بیستم بود كه طرح توسعه، تحقیق و تدریس در رشتهی علوم انسانی در ایالات متحده امریكا ریخته شد و تا پایان جنگ دوم, امریكا در این زمینه پیشرفتهای زیادی كرد. بهطور مشخصتر و در زمینهی ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران باید گفت كه این برنامهها در ایالات متحده امریكا قبل از جنگ دوم جهانی منحصر به چند دانشگاه بود و بهطوركلی به مطالعات مذهبی بستگی داشت. بعد از جنگ علاقه بیشتری به این برنامهها بهویژه به زبان فارسی و تمدن ایران نشان داده شد. لایحهی كنگره در سال ۱۹۸۵ مربوط به تعلیم و تربیت عمومی, با دراختیارگذاشتن اعتبارات مالی در وزارت آموزش و پرورش مشوق توسعهی ایرانشناسی و دیگر مطالعات مربوط به كشورهای خاورمیانه و نزدیك شد و در نتیجه, این برنامهها بهسرعت در سراسر امریكا گسترش یافت. چندی بعد بنیاد فورد با پرداخت كمكهای بلاعوض به استادان و دانشجویان علاقهمند به این مطالعات, از این برنامه پشتیبانی كرد. دنباله...
اﻣﺮوزه ﻣﺮدم در ﮔﻔﺖوﮔﻮی رﺳﻤﯽ، ﺑﺴﯿﺎری از واژهﻫﺎ را ﻣﺘﻔﺎوت از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﻣﺠﺮﯾﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ ﺑﺮﺧﯽ واژهﻫﺎ را ﻣﺘﻔﺎوت از ﻣﺮدم ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽکنند و اﯾﻦ ﺷﺒﻬﻪ را ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽآورند ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ اﻏﻠﺐ ﯾﺎ ﻫمهی ﻣﺮدم ﻧﺎدرﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ اﺳﺖ. در ﻣﻮارد ﻣﺘﻌﺪد، ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻧﯿﺰ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم را ﺿﺒﻂ ﻧﮑﺮدهاند؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﻗﺪﯾﻤﯽ واژه ﯾﺎ ﺗﻠﻔﻆ اﺻﻠﯽ آن در زﺑﺎن ﻣﺒﺪأ را ﺛﺒﺖ ﮐﺮدهاند. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺪوﯾﻦ اﻧﻮاع اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻓﺎرﺳﯽ اﻣﺮوز و ﻣﺸﺨﺺﮐﺮدن ﻋﻠﻞ ﭘﯿﺪاﯾﺶ آن ﺻﻮرت ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. دنباله...
سرگذشت زبان فارسی
در آغاز فروردین سال ١٣٠٨ خورشیدی، در گزارش اوستای خود، جلد یکم یشتها نوشتهام: «هرچند که زبان ما پس از استیلای عرب با لغات سامی درآمیخته است، ولی ریشهی آریایی خود را نباخته و رشتهی ارتباطش با فرس (پارس باستان) و زبان اوستا و پهلوی از هم نگسسته است. بهجاست که در مدارس عالی ما تدریس فرس و اوستا و پهلوی معمول گردد؛ همانطوری که در مدارس بزرگ اروپا تدریس زبانهای یونانی و لاتینی که ریشهی السنهی مغربی است، معمول است. امید است که بهزودی دولت ما چند تن از پارسیان دانشمند اوستا و پهلویدان را به تهران جلب نموده، تحصیل این دو زبان را برقرار سازد و به ملیت ما روح تازهای بدمد...». دنباله...
لهجهی تهرانی و مشخصههای آن
لهجهی تهرانی یکی از لهجههای رایج زبان فارسی است که شکل کنونی آن با لهجهی اهالی بومی تهران که هنوز هم در مناطقی مانند شمیران و لواسانات استفاده میشود، متفاوت است. این لهجه با توجه به اشعار بهجامانده از بُندار رازی، با لهجه اهالی ری نیز تفاوتهایی در آن دیده میشود، اگرچه در بسیاری از موارد همپوشانی بسیاری با آن و نیز با لهجهی مازندرانی دارد.
با تبدیلشدن تهران به شهر توسط شاه تهماسب اول، مردم مختلف و بهویژه نظامیها به آن مهاجرت نمودند، لهجههای این مهاجران با گویش ری ادغام شد. پس از پایتختشدن این شهر توسط آغامحمدخان قاجار مهاجرت به تهران و اقامت در آن سرعت پیدا کرد و بسیاری از اقلیتهای قومی و مذهبی به این شهر آمدند. لهجهی بومی تهرانی که غالب آن لهجهی ری بود، تحت تاثیر اقوام مختلف ساکن تغییراتی کرد که از جمله مهمترین آنها، تاثیر لهجهی شیرازی در نتیجهی تبعید طایفهی زند به تهران توسط آغامحمدخان است. دنباله...
داستان متمم در زبان فارسی
در بین مباحث مختلف دستور زبان، عواملی موجب میشود که برخی بخشهای آن پرمسالهتر از دیگر بخشها به نظر برسد و همین در کنار نکات دیگر موجب دشواری آموزش به زبانآموزان میشود. یکی از این مباحث پردامنه و پرحاشیه، متمم است که بهرغم انتشار مقالات و پژوهشهای چندی هنوز همهی جوانب آن بهروشنی بیان نشده و گاه موجب بروز اشتباهاتی در آموزش آن میشود.
یکی از این اشتباهات «متمم قید» و «متمم قیدی» است. همین نزدیکی لفظ موجب شده است که برخی این دو را یکی بدانند. اینگونه نکات ریز که ظاهرن چندان اهمیتی هم ندارند اما در حقیقت شالودهی کار را آشفته میسازند، کم نیستند. بهاینخاطر سعی شده است در این مقاله یک بار دیگر و از زاویهای متفاوت، متمم را بنگریم و نکات ریزی را که کمتر به آنها توجه میشود، اما در آموزش دستور زبان نقشی اساسی دارند، بیان کنیم. دنباله...
ادبیاتدرمانی در فارسینویسنده در این مقاله به بررسی نقش ادبیات در اصلاح اختلالات فردی و اجتماعی پرداخته است. «نوشتن شما را قادر میسازد به بخشهای عمیقتر وجودتان دست یابید. هرگاه افکار و احساسات خود را روی کاغذ میآورید، دریچهای برای ورود سلامت روانی میگشایید.» (برنتلی، ١٣٨۵: ١٢٣)
ادبیات درمانی در فرهنگ ایران موردی است که بیشتر مردم با آن خو گرفتهاند. بیشتر ایرانیان که به دیوان حافظ تفأل میزنند، در واقع در پی یافتن آرامشی هستند که با خواندن شعر حافظ آن را به دست میآورند و قدرت تصمیمگیری پیدا میکنند. بعضی هم روز خود را با خواندن شعر یا متنی روحیهبخش آغاز میکنند و با آنچه قدرت تغییر آن را ندارند، کنار میآیند.
چو قسمت ازلی بیحضور ما کردند گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر (حافظ) دنباله...
مقصود از كلمات شفاف آن دسته از كلمات است كه از روی صدا یا ساخت آنها بتوان به معنی آنها پی برد یا معنی آنها را حدس زد. برعكس، كلمات تیره به آن دسته از كلمات گفته میشود كه تلفظ یا ساخت آنها ردِّپایی برای شناختن معنی آنها بهدست ندهد. بهبیاندیگر كلمات شفاف آنهایی هستند كه معنی آنها كاملن یا تا حدی از ظاهر آنها پیداست، درحالیکه كلمات تیره آنهایی هستند كه این خاصیت را ندارند.
از زمانهای بسیار قدیم تا همین اواخر این بحث همواره در فلسفهی زبان مطرح بوده و بارها به كشمكشهای فلسفی سخت انجامیده است كه آیا ظاهر كلمه با معنی آن ارتباط دارد یا نه. مثلن آیا دلیلی دارد كه به این صفحه كه من جملات خود را بر آن نوشتهام در زبان فارسی «كاغذ» میگویند؟ آیا رابطهای ذاتی بین ویژگیهای این شیء خارجی و ویژگیهای صوتی كلمهی «كاغذ» وجود دارد كه به این نامگذاری انجامیده است؟ دنباله ...
تابع مهمل، آرایهی سخن عامیانه
موضوع تابع مهمل، علاوه بر اینکه در ادبیات ایران مطرح است، موضوعى است که در زبان محاوره، همه با آن سروکار دارند. اما متأسفانه کمتر بدان توجه شده است. همهی اَشکال آن شناسایى و معرفى نشده و قواعد آن با همهی سادگى تدوین نیافته است و از همه مهمتر به دلیل این بىتوجهى و همچنین به سبب مطالعهی اندک در زمینهی لغات عامیانه و واژههاى محلى، بسیارى از ترکیباتى که در فرهنگ عامیانه به کار مىرود و از نوع تابع مهمل نیست، تابع مهمل پنداشته شده و در لغتنامهها به همین شکل ضبط شده است.
تابع لفظى است که در پى لفظى دیگر مىآید تا بر معنى لفظ اول تأکید کند. مانند واژه "پوى" به معنى رفتن و دویدن که بهدنبال واژه "تک" به همین معنى قرار مىگیرد و عبارت "تکوپوى" را مىسازد. "تک" واژهی موضوع یا اصلى و "پوىتابع " آن است. مهمل واژهاى است که بهتنهایى داراى معنى نیست، اما هنگامى که با واژهاى دیگر همراه شود، معنى آن واژه را مىپذیرد. بنابرین تابع مهمل واژهاى است که بهتنهایى بىمعنى است اما چون به صورت تابع لفظى دیگر به کار رفته معنى آن لفظ را به خود مىگیرد. مانند واژهی "ماغذ" در عبارت "کاغذماغذ". دنباله ...
چندگونگی در واژهها
در همهی زبانها واژههایی هست كه از نظر املایی به دو یا چند صورت میتوان آنها را نوشت. در این نوع كلمات، معمولن نوشتن یك صورت آنها ارجح، درستتر و متداولتر است و نوشتن شكل دیگر غلط به شمار نمیآید.
آگاهینداشتن یا بیتوجهی به این كلمات گاهی باعث میشود كه حقّ دانش آموزانی ضایع شود. بهویژه این كه عدهای از دبیران غیرمتخصص هم املا تدریس میكنند. در کتاب زبان فارسی (٣) رشتهی ادبیات (ص ۴۷) آمده است: «كلماتی كه املای آنها در متون گذشته و امروز به دو شكل رواج داشته است، به هر دو شكل صحیح هستند و ترجیح یكی از آنها به معنای غلطبودن دیگری نیست. البته در آموزش رسمی، به منظور هماهنگی و وحدت رویه، یكی از دو شكل املا كه آموزشیتر است، ترجیح داده میشود». آقای دكتر باطنی در كتاب «نگاهی تازه به دستور زبان» مینویسد: «چندگانگی صورتهای زبان در تلفظ، در خط، در ساخت واژهها و در الگوهای دستوری مشاهده میشود. در اینگونه موارد سؤال به این صورت مطرح نیست كه «از اینها كدامش درست است» بلكه اصولیتر این است كه پرسیده شود «از اینها كدامش درستتر یا مصطلحتر است». دنباله ...
کافنامه
در این هنگام که در ایران جنبشی دربارهی زبان فارسی برخاسته و کسانی میخواهند این درخت کهن را بار دیگر سرسبز و بارور گردانند، یکی از بهترین راههای این کار همانا پیشوندها و پسوندها را که به جای رگهای آن درخت است زندهگردانیدن است. زبانهای آریایی [ایرانی] که فارسی ما نیز یکی از آنهاست درست آنها از دو راه است: یکی بههمپیوستن کلمهها، دیگری افزودهشدن پیشوند یا پسوند به کلمهها. بهعبارت دیگر کلمههای نخستین یک زبان بسیار اندک است، ولی سپس از راه پیوستن دو یا چند کلمه و یا به دستیاری پیشوند و پسوند شمارهی کلمهها چندین برابر میگردد. چنانکه در فارسی چهبسا که از یک کلمه ده کلمه بیشتر پدید میآید و من اینک مثالی یاد میکنم: «راه» که کلمهای در فارسی است، ازو کلمههای آینده پدید میآید: راهرو، راهنما، راهشناس، راهبر، راهزن، راهدارخانه، راهوار، شاهراه، همراه، گمراه، بیراه، راهگذر، راهگذری، راهنمون، راهی، راهسپار، چهارراه، سربهراه، راهآورد و دیگر مانندهای اینها. دنباله ...
تاریخچهی روزنامه و مجله در ایران معاصر
روزنامهنگاری در ایران تاریخچهای دیرینه دارد. شروع این صنعت از دربار شاهان قدیم بوده است و متضمن اخبار مربوط به دربار و بهویژه شخص پادشاه بوده است. بنابراین میتوان روزنامهنگاری در ایران را به فصل روزنامهنگاری در باستان و روزنامهنگاری در دوران معاصر تقسیم کرد. کلمهی روزنامه در زبان فارسی دری ریشهای قدیمیاست و در برخی از کتابهای سدههای نخست اسلامیاین واژه با شکل روزنامجه دیده میشود. در دوراهی معاصر و در دوران فتحعلیشاه، محمدشاه و اوان پادشاهی ناصرالدین شاه، اصطلاح «کاغذ اخبار» مورد استفاده مردم بوده است ولی به مرور زمان روزنامه به معنای قدیم به کار رفته و اصطلاح «کاغذ اخبار» متروک شده است. دنباله ...
انتقال فرهنگ ایران از راه زبان
چندی پیش در یکی از ماهنامهها، نوشتاری آمده بود زیر عنوان «حذف زبان فارسی از عرصههای علمی». اگرچه این مقاله با دل پرسوزی نوشته شده و برخی واقعیتها را در بر داشت اما بههیچوجه نشاندهندهی عظمت و گستردگی واقعی زبان فارسی نبود. ازاینرو نوشتاری برای آن ماهنامه در زمینهای که سالها تجربه و شناخت دارم، تهیه کردم و گروهی از واژههای دانش پزشکی کنونی جهان را که ریشهای ایرانی دارند، معرفی نمودم. با این کار نشان دادم زبانی که زبان دانش بود و هنوز هم زبان فرهنگ است، برخلاف باورهای رایج این توانایی را دارد که دوباره زبانی مطرح در جهان شود. شوربختانه مسؤولان و پژوهشگران ما در غفلت به سر میبرند و به این باور غلط تن دادهاند که زبان فارسی همین است که هست. برای این نشست همین موضوع را گسترش دادهام تا دانسته شود چهاندازه با میراث خود بیگانهایم. دنباله ...
غلط املایی امری جهانی است. این تصور که میتوان به خطی نوشت که غلط املایی پیدا نکنیم، تصوری بیبنیاد است. زیرا خطی وجود ندارد که غلط املایی در آن به صفر برسد. مثلن در زبان انگلیسی با وجود اینکه پایهی خط لاتینی است، و به گمان عدهای نوشتن به این خط معجزه میکند، مشکل غلط املایی اصلن کوچکتر و کمتر از همین مشکل در زبان فارسی نیست. تحقیقات نشان میدهد که در دههی ٩٠ میلادی تقریبن نیمی از دانشآموزان مدارس از املای خود اطمینان کافی نداشتهاند. مشکل املا حتا در دانشگاههای بریتانیا نیز وجود دارد و تحقیقی در سال ١٩٩٨ نشان میدهد که حتا دانشگاه آکسفورد هم از این مشکل بینصیب نبوده است. دنباله ...
رنگواژهها در زبان فارسى
مقالهی دلپذیر (بررسى رنگواژهها در زبان فارسى» نوشتهی آقاى مهرزاد منصورى که در شماره ١ و ٢ سال سیزدهم مجلهی زبانشناسى (١٢۷۵ ه.ش) چاپ شده و در آذر ١٢۷۷ ه.ش انتشار یافته است مرا بر این انگیزه آورد تا به یادداشتهاى فراموششدهی چهلساله بنگرم و سرانجامى به آن بدهم.
من هیچگونه تأمل و بصیرتى در زمینههاى زبانشناسى ندارم و پیادهی پیادهام. پس کوششم در گردآورى مصطلحات مربوط به رنگها لغتشناسى نبوده است. واژهها و اطلاعات مربوط به رنگ در زبان فارسى را به مناسبت آن گرد کرده بودم که یکى از موازین و قواعد کاغذشناسى در نسخههاى خطى ذکر رنگ کاغذ آنهاست. فهرستنگاران مقید و ملزم به تعیین نوع رنگ کاغذ هستند و هرکس به ظن و سلیقه خود در تشخیص رنگهاى گونهگون کاغذها، نامهایى را که با آنها آشنایى داشته است آورده است. «عرضنویسان» قدیم هم در پشت نسخههاى خطى بر همین راه رفتهاند. بهطورمثال نخودى، نباتى، کاهى، شکرى، رنگهاى نزدیکبههم است و فهرستنگار به مشابهت، یکى از آنها را براى تعیین رنگ کاغذ برمىگرفت. دنباله ...
نام آواها در زبان فارسی
نام آوا (اسم صوت) (onomatopoeia) به واژهای گفته میشود که از صداهای موجود در طبیعت یا صدای حیوانات تقلید شده است. مانند (آسمان) غرمبه، شرشر (آب)، جرینگ (شکستن شیشه)، چهچهه (بلبل) و قوقولیقوقو (خروس). نام صوتهای عاطفی نیز در زمرهی نام آواها قرار دارند. مانند قهقهه (خنده)، هنوهن (ناشی از خستگی) یا آه (که به هنگام اندوه از دهان بیرون میآید).
واژهشناسان نام آواها را به واژههایی محدود میکنند که به تقلید صدا ساخته شدهاند (مانند عوعو سگ). اما زبانشناسان و اهل ادب آن را شامل هر واژهای میدانند که میان لفظ و معنای آن رابطهی طبیعی یا ذاتی باشد. مانند واژههایی که پژواک صداها هستند («جیکجیک گنجشک»، «کوکو» فاخته، «جرینگجرینگ» زنجیر) یا واژههایی که ایجاد احساسی را در بدن ما بیان میکنند («مورمور»، «گِزگِز»، «زُقژُق»، «قیلیویلی»). دنباله ...
ادبیات فارسی در یک نگاه
مجموعهی نوشتههای ادبی و سرودههایی كه از كهنترین ایّام تا امروز، در هر كجای قلمرو زبان فارسی، پدید آمده است ادبیات فارسی است. بنابراین، از نظر زمانی باید قدمت آن را تا روزگار زردشت عقب برد و از نظر جغرافیایی گسترهی آن را از آسیای مركزی و افغانستان و شبهقارّهی هند تا ایران مركزی و غربی و آسیای صغیر و آناتولی باز كرد. ادبیّات فارسی، از نظر زمانی، به دو دورهی كلّی پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم میشود:
الف. پیش از اسلام. كهنترین اثر ادبی پیش از اسلام بخشهای آغازین اوستا ، یعنی گاثاها یا گاهان (=سرودهای نیایشی) است كه، به نظر بیشتر پژوهشگران، سرودها و نیایشهای منظوم و متعلّق به خود زردشت است. میزان قدمت این سرودهها به تعیین زمان زردشت بازبسته است، كه از هشت هزار تا ۲۶۰۰ سال پیش در نوسان است دنباله...
آیینهی ربان فارسی
زبان پارسی پیشینهای کهن دارد. پژوهشگران، زمان زرتشت را نزدیک به سه هزار، سه هزار و سد، سه هزار و چهارسد، چهار هزار سال و هشت هزار سال پیش دانستهاند. ما سرودههای گاهان در اوستا، نامهی دینی زرتشتیان را که سخنان زرتشت است، در دست داریم. از سوی دیگر آگاهیهایی نیز از سومریان نزدیک به هفت هزار سال پیش داریم که زبانشان شناسایی شده است. در میان این زبانهای کهن ایرانی، ریشه و نشانههایی از زبان پارسی را میتوان یافت. دنباله...
جشن نوروز
و هرآنچه که هر ایرانی دربارهی آن باید بداند
نـوروز، جشن شکوهمند از ایران باستان، گویای پیشینهی تابناک میهن ما و جلوهی ویژه و مهمی از فرهنگ غنی قـوم ایرانی است. زمان برگزاری آن، آغاز فصل بهار است و در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود. این روز در برخی دیگر از کشورها نیز تعطیل رسمی است. دنباله ...
زایدنویسی در زبان فارسی
(حشو قبیح)
راست این است كه امروزه حشو قبیح بس شایع و سكّهی رایج شده و حتا به قلم دانشوران و ادبدانان راه یافته و از قبح آن كاسته شده است. با وجود این تاكنون پژوهش مستقلى در اینباره صورت نگرفته و مصداقهاى آن نمایانده نشده و درخت ادب پارسى از شتهی حشو قبیح وجین نشده و كتابها از این آفت هَرَس نگردیده است. مقالهی حاضر عهدهدار پژوهش دربارهی حشو قبیح و بیان مصداقهاى آن است. دنباله...
"آیا میدانستید که. . .؟"
١٢٩- آیا میدانستید که نام کاشف قانون دوم ترمودینامیک و نام پنجمین رییس جمهور فرانسه سعدی بوده است؟
١٢٨- آیا میدانستید که امروزه در فارسی به ماهی «وال» که نامی فارسی است، «نهنگ» میگویند که نامی فارسی برای تمساح (کروکودیل) است؟
١٢۷- آیا میدانستید که چرا بین این همه حیوان فقط میگویند: این شتری است كه جلو خانهی همه میخوابد؟
١٢۶- آیا میدانستید که ضربالمثل «کسی را به ده راه نمیدادند، سراغ خانهی کدخدا را میگرفت» ضربالمثلی بیمعنی است و در ادبیات فارسی وجود ندارد؟
١٢۵- آیا میدانستید که اصطلاح "بوق سگ" از اصطلاحهای بازاری است و از آنجا وارد زبان و ادب فارسی شده است؟
١٢۴- آیا میدانستید که اگر بسیاری از فارسیزبانان معنی اصطلاح «قسر در رفتن» را بدانند، هرگز دوباره آن را بهکار نخواهند برد؟
١٢٣ - آیا میدانستید که چرا با آنكه نظامی منظومهی خود را با عنوان "خسرو و شیرین" سروده است، مردم این اثر را با نام "شیرین و فرهاد" میشناسند؟
١٢٢- آیا میدانستید که بسیاری از فارسیزبانان «دسترسی» را بهجای «دسترس» بهکار میبرند؟
١٢١- -آیا میدانستید که فارسیزبانان اصطلاح«پیش غازی و معلقبازی» را بهاشتباه «پیش قاضی و معلقبازی» میگویند؟
١٢٠ - آیا میدانستید که فارسیزبانان حرف ربط (عطف) فارسی "و" (واو) را که (o) تلفظ میشود، به عربی va)) تلفظ میکنند؟
اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی
"اسب" در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در متون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب بهنیکی یاد شده است. شاعران، عارفان، نکتهپردازان و خردمندان، پادشاهان و امیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دینآوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانستهاند. دنباله...
گرتهبرداری در فارسی
گَرتهبرداری نوعی وامگیری زبانی است که در آن، صورت ترکیبی یا اصطلاحهای زبان دیگری، تجزیه میشود و برای هر یک از کلمههای آن اصطلاح یک معادل قرار داده میشود و عبارت به زبان وامگیرنده ترجمه میشود. برای مثال زمانی که «سیبزمینی» وارد ایران شد، واژهای برای نامیدن آن وجود نداشت، و برای نامیدن آن اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» را بهصورت واژههای تشکیلدهندهی آن (سیب و زمین) تجزیه کردند و عبارت «سیبزمینی» را بهجای آن قرار دادند. دنباله...
لحن در ترجمه
چه گفت؟ چهجور گفت؟ جدی گفت یا شوخی؟ خودمانی گفت یا لفظ قلم؟ ژولیت نیست که دایهی پیغامرسان خود را دربارهی کرشمههای لفظی رومئو سؤالپیچ کرده است بلکه خوانندهی پرتوقع امروزی است که از مترجمان دستبهقلم کاری بیش از برگرداندن سادهی «چه گفت» انتظار دارد. درست است که هنوز عدهای در خیل روزافزون مترجمان ممکن است حتا از همین کار ابتدایی هم ناتوان باشند، اما دیگر روز و روزگاری نیست که مترجمی فقط بهدلیل این که مفهوم پیغام را درست به ما رسانده است بهبه و چهچه تحویل بگیرد. دنباله...
ادبیات غنایی زبان فارسی
یکی از بحثهای دامنهدار در حوزهی انواع ادبی، تقسیمبندی آثار و قراردادن آنها در قالب انواع ادبی است. تقریبن هیچ نظر جامع و مانعی برای انواع ادبیات غنایی در کتب انواع ادبی وجود ندارد که مورد اجماع همهی ادبیاتشناسان باشد. لذا مقالهی حاضر کوششی است برای یک بررسی جامع و نتیجهگیری در مورد انواع ادبیات غنایی و ترتیب پیشنهادی بر اساس اولویت در انواع ادبیات غنایی. در این مقاله ابتدا به توضیح و تفسیر ادبیات غنایی پرداخته شده و سپس انواع موجود در کتب انواع ادبی ذکر شده و در پایان نیز نظر نگارنده و تقسیمبندی جدیدی از ادبیات غنایی به دست داده شده است. دنباله...
بازیهای خاقانی با حرفها و واژگان
خاقانی شروانی قصیدهسرای چیرهدست سدهی هشتم هجری، شیوهیی تازه از لفظ و معنی را در سخنسرایی بهوجود آورده است.
منصفان استاد دانندم که از معنی و لفظ شیوهی تازه بهرسم باستان آوردهام (١)
استفاده از شکل حروف و واژگان با تشبیه، هجا، تصحیف، قلب و... برای بیان معانی دقیق، از جنبههای موردنظر خاقانی است که ما در این مقاله نمونههایی از این شیوهی هنری او را ارائه میدهیم: دنباله...
تشدید در زبان فارسی
تشدید از مواردی است که از خطّ عربی اقتباس شده و در نوشتار فارسی بهکار میرود اما علت بهکارگیری آن در فارسی با زبان عربی کاملن متفاوت است. واژههای تشدیددار زبان فارسی بسیار اندکاند و جایگاه تشدید در این واژهها یا در پایان هجای اولِ کلمات دوهجایی است یا در پایان واژهها به هنگام اضافهشدن به حرف، پسوند یا واژهای دیگر. دلیل اصلی آوردن تشدید در زبان فارسی، گردشهای زبانی و درگیری زبان در تأکیدهای گفتاری و موسیقی کلام است. پس این عنصر در زبان ما بیشتر جنبهی شنیداری دارد. دنباله...
«بنای تبریز از زبیده، زن هارونالرشید است. وی به بیماری تب نوبه مبتلا بود. روزی چند در آن حوالی اقامت کرد. در اثر هوای لطیف و دلانگیز آنجا بیماریش زایل شد. فرمود شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را ‹تبریز› بگذارند» (حمدالله مستوفی و یاقوت حموی).
«اردشیر مرکب است از لفظ اَرد که به معنی خشم و قهر است و معنی ترکیبی اردشیر، شیر خشمناک است» (غیاثاللغات و منتهیالارب) و «نام اصلی آن سنگان یا سنجان بوده است اما چون یک بار سیل آمده و آنجا را برده به آن «رفت سنجان» گفتهاند و کمکم «رفسنجان» شده است».
چنین برداشتها، تفسیرها و ریشهشناسیهایی – که پیشینهای بسیار کهن هم دارند – در تفسیر نام جاها، قومها و بهویژه در استورهها فراوان به چشم میخورد. همهی ما تاکنون چنین ریشهشناسیها یا به اصطلاح قدیمتر «وجه تسمیه»هایی را شنیدهایم و خواندهایم و شاید هم آنها را پذیرفتهایم. واقعیت این است که واکنش طبیعی انسانها در هر زمان و هر مکان و هر زبان در برخورد با واژههای تازه و ناآشنا چنین است که میکوشند هر واژهای را به بخشهای آشنا بشکنند و برایش معنا یا دلیلی بیابند. دنباله...
فارسی "معیار"، "نوشتاری"، "گفتاری" و "محاورهای"
هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارشبه دنیای بیکران زبانشناسی هم میافتد. زبانشناسی امروز دیگر صرفن بررسیکنندهی زبان به معنی خاص آن نیست که دیگران را به آن نیازی نباشد، بلکه زبانشناسی رشتهای است که به مدد بسیاری از دانشها بهخصوص علوم انسانی میآید و درشناخت بنیادین مسایل آنها چارهساز است. در دنیای ادبیات و روزنامهنگاری هم نمیتوان بینیاز از زبانشناسی بود. گفتوگو با دکترایران کلباسی که سالهاست درزمینهی زبانشناسی کار میکند و بهخصوص گویشهای ایرانی را بهخوبی میشناسد، فرصتیمغتنم بود تا از زیروبم مسایل امروزی زبان فارسی آگاه شویم. دنباله...
واژههای ژاپنی در فارسی و
واژههای فارسی در ژاپنی
تاریخچهی روابط دو کشور
هشتاد سال از برقراری رابطه رسمی دیپلماتیک بین ایران و ژاپن میگذرد. اما از قرنها پیش از آن، ژاپنیها از طریق متون چینی با امپراتوری ایران و فرهنگ و تمدن آن کموبیش آشنا شده بودهاند. اما آشنایی ایرانیان با کشور ژاپن، به اواسط دوران قاجار بازمیگردد. تا جاییکه بر نگارنده معلوم است، پیش از آن، در دوران صفویه، سفیر شاه سلیمان صفوی در سیام (تایلند) در کتاب سفرنامهاش “سفینه سلیمانی” اشارههایی به کشور ژاپن، شرایط اقلیمی و مردمان آن کرده است. دنباله...
محلههای تهران
سید خندانسید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جادهی قدیم شمیرانبوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که پیشگوییهای او زبانزد مردم بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه احترام به این پیرمرد بودهاست.
فرمانیهدر گذشته املاکموجود در زمینهای این منطقه متعلق به کامران میرزانایبالسلطنه بوده است کهپس از مرگ او به عبدالحسین میرزا فرمانفرما فروخته شدهاست. دنباله...
سیارهها و صورتهای فلکی در شعر فارسی
در فرهنگ یونان قدیم از «پدران آسمانی» (هفت سیارهی معروف) و «مادر زمین» سخن رفته است كه نتیجهی ازدواج آن دو فرزندان سهگانه یعنی جماد، نبات و حیوان بوده است. از همینجا دانسته میشود كه یكی از اموری كه اندیشهی بشر را از آغاز تا آن زمان به خود مشغول میداشته است، بازیابی ارتباط میان این جرمهای آسمانی و نقش آنها در سرنوشت انسانها بوده است. در همان فرهنگ یونانی و منسوب به ارستو است كه به قول مولانا:
بانگ گردشهای چرخ است این كه خلق مینوازندش به طنبور و به حلق
"قید جمله" و "قید فعل" در زبان فارسی
قید یکی از قدیمیترین اجزای کلام در تقسیمبندی کلمهها است. بسیاری از دستورنویسان آن را کلمهای تعریف کردهاند که «مفهوم فعل یا صفت یا کلمهای دیگر را به چیزی مانند زمان، مکان، حالت و چهگونگی مقید میسازد.» (قریب و دیگران ۱۸۹:۱۳۶۸). در این مقاله کوشیدهایم تقسیمبندی جدیدی از مقولهی قید، بر حسب این که آیا فعل یا جمله را مقید میسازد، به دست دهیم. برای این منظور، نخست به دیدگاه متیوز Mathews (۱۹۸۱) دربارهی تقسیمبندی عنصرهای درون جمله اشاره خواهیم کرد و با استفاده از الگوی وی برای تمایز قید فعل و قید جمله در فارسی برخی ملاکهای معنایی و نحوی را معرفی خواهیم کرد. دنباله...
سبکهای زبانی در فارسی امروز
در پیدایش سبکهای یک زبان معین، ویژگیهای زبانی گوناگونی از نظر واژگانی، دستوری و آوایی تأثیر دارند. در هر زبان، امکانهای گوناگونی برای بیان یک مطلب موجود است که هر فرد بر مبنای تسلط خود بر سبکهای گوناگون، در موقعیتهای گوناگون از آنها بهره میگیرد. هر کس با ارزیابی موقعیت اجتماعی، موضوع ارتباط و نوع رابطهی خود با شنونده، از میان سبکهای موجود سبک مناسبی را برمیگزیند. بهطور کلی در موقعیتهایی مانند سخنرانیها یا در نوشتار که نسبت به گفتار توجه بیشتری به زبان میشود، کاربرد ویژگیهای زبانی نزدیکتر به زبان معیار است و در موقعیتهایی مانند گفتوگوهای دوستانه و صمیمانه که به رفتار زبانی توجه کمتری میشود ویژگیهای دورتر از زبان معیار دیده میشوند. دنباله...
"فارسی" یا "دری"؟
(آیا فارسی، دری و تاجیکیسه زبان جدا از هماند؟)
اختلاف وضعها «بیدل» لبـاسی بیش نیست ورنه یکرنگ است خون در پیکر طاووس و زاغ
درمورد اینكه چرا این زبان را دری و یا فارسی میگویند، سخن بسیار است. در متون كلاسیك، اسمایی چون: دری، پارسی، فارسی، فارسی دری، پارتی دری و... به زبان مذكور اطلاق شده است؛ ولی از آنجایی كه مطالعات نشان داده، در اوایل دور اسلامی این زبان را جایی فارسی، جایی دری و جایی دیگر فارسی دری میخواندند. دنباله...
درست بگوییم، درست بنویسیم!
درست است که زبان هر ملت و قومی متعلق به همهی افراد آن ملت و قوم است و کسی نمیتواند خود را متولی زبان مردم بخواند. اما درست به نظر نمیرسد که تحصیلکردهها و روشنفکران هنجارهای نادرست مردم عامی و ناآشنا با ساختار و دستور زبان را الگوی خود قرار بدهند، که متاسفانه اغلب دیده میشود که چنین است. من گاهی در روزنوشت خود به چند نمونه اشاره خواهم کرد و داوری را بر عهدهی خوانندگان خواهم گذاشت. البته چارهی دیگری هم ندارم. دنباله...
شكلگیری زبانها
بشر، حرفزدن را با لالبازی شروعكرد!
احتمال اینكه زمانی زبانی واحد و مشترك میان آدمیانبوده است وجود ندارد. از زبان مردم دوران پارینه سنگی هیچ آگاهی نداریم. حتا نمیدانیم كه آیا مردم آن دوران، آزادانه با زبان، بیان مقصودمیكردهاند یا نه؟ از نقاشیهای مردم پارینهسنگی بر ما آشكار شده كه اینمردم سخت به شكلها و حركات توجه داشتند و چنین پنداشتهاند كه ایشان بیشتربا حركات دست و صورت و دیگر اندامها آنچه را میخواستند بیان میكردهاند. شایدكلماتی كه مردم كهن به كار میبردهاند بیشتر فریاد هراس و شهوت و هیجان ونام چیزهای محسوس بوده و در بسیاری از موارد شاید این صداها تقلیدی بودهاز صدای آن چیزها یا صداهایی كه به آن چیزها بستگی داده شده بود. دنباله...
فرهنگهای فارسی
نخستین فرهنگ فارسی (پس از اسلام) كه نام آن به ما رسیده «رساله ابو حفص سغدی» یا «فرهنگ ابو حفص سغدی» است كه تا اوایل قرن یازدهم هجری وجود داشته و مؤلفان فرهنگهای جهانگیری و رشیدی از آن نقل كردهاند. بعضی این رساله را تألیف ابو حفص حكیم بن احوص سغدی میدانند كه نوعی رود – به نام شهرود ـ را اختراع كرده و در حدود سال ٣٠٠ هـ . ق. میزیسته است و برخی مؤلف را شخصی دیگر گمان بردهاند كه در اواسط قرن پنجم هجری میزیسته. [١] از این فرهنگ اكنون اثری نیست.
دومین فرهنگ كه نامش به ما رسیده «تفاسیر فی لغهالفرس» تألیف قطران شاعر معروف است. دنباله...
درختان ایستاده میمیرند
از انقلاب مشروطه به بعد نسلی نبوده است که از این دو همراه همیشگی «شور» و «یأس» در امان باشد. وقتیکه در یکی از همین روزهای تاریخی در میدان توپخانه به دوست شاعر و فیلمسازم رسیدم، او با نوک پای راست زمین زیر پایش را نشان داد و گفت: «مدرنیتهی ایرانی از همین جا شروع شد». اشارهاش به «شوری» بود که انقلاب مشروطه در دهخدا و همرزمان و همنسلانش ایجاد کرده بود؛ و من با سر و نگاه به جایی دورتر، به میدان بهارستان، اشاره کردم و گفتم: «یأس تاریخی و لعنتی آنها و ما هم از آنجا شروع شد»، و بغضم را فرو خوردم و با اشارهی دستی از او خداحافظی کردم. بغضم از همهی این «یأس»های جانکاه ِ بعد از آن «شور»ها بود. آن یأس عظیمی که شب بهتوپستن مجلس موهای سر و روی دهخدا را یکباره سفید کرد، و آن یأسهای ریز و درشت فراوان این ۱۰۰ سال. از بهتوپبستن مجلس و استبداد صغیر بگیر تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و بیا تا... و تا... (حالا جوانها چه خوب شعر «زمستان» اخوان را میفهمند). دنباله . . .
راز نوشتن داستانهای کوتاه
«یکی بود، یکی نبود...» عجب عبارت جادویی؟ دعوتی که تاب مقاومت را میگیرد: «بشین و گوش کن، میخوام برات یه قصه بگم.» کمتر سرگرمیهایی به اندازهی شنیدن داستان، خوشایند هستند- به استثنای لذت نوشتن داستان. داستانگویی، باید از همان زمانی آغاز شده باشد که اصواتی که بشر تولید میکرد، تبدیل به زبان شد. داستانهایی پیدا شدهاند که در زمان مصر باستان روی درخت پاپیروس نقش شدهاند. این داستانها اسناد پراکندهای بودند که بعدها گردآوری شدند. احتمال دارد طرحهایی که روی دیوارهای دوداندود غارها کشیده شدهاند قصههایی از شکار باشد، که در هنگام آشپزی و نشستن دور آتش تعریف میشدند. تمدنهای سراسر جهان کوشیدهاند از راه داستان، قهرمانهای خود را جاودان کنند و ماجرای هوسبازیهای خدایانشان را تعریف کنند.
امروزه، انگیزهی داستانگویی کمتر نشده است. نویسندگان به دو دلیل مینویسند. دلیل اول این است که چیزی برای گفتن دارند. دلیل دوم که به همان اندازه قوی است، این است که میخواهند چیزی کشف کنند. نوشتن نوعی کشف است. ما از راه داستاننویسی ایدهها، نگرشها و تجارب شخصیمان را کشف میکنیم و با آنها کنار میآییم. طی فرایند داستاننویسی، تا حدی درک بهتری از دنیا، دوستان، اطرافیان و خودمان پیدا میکنیم. هنگامی که کسی نوشتهی ما را میخواند، در بخشی از دنیای ما و ادراک ما از این دنیا سهیم میشود. در ضمن، داستاننویسی تجربهی بسیار شیرینی است. پس مداد خود را بتراشید، یا کامپیوترتان را روشن کنید تا با هم آغاز کنیم. دنباله . . .
واژگان دخیل عربی در کهنترین متنهای فارسی نو
آگاهی ما از وضعیت اولیهی تاریخ ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، (۱) در گروهی از دستنویسها بازتاب یافته است که در آستانهی سده ی بیستم (۱۴- ۱۹۰۲) چهار هیات کاوشگر آلمانی به سرپرستی آلبرت گرونوِدِل (۲) و آلبرت فُن لُکُک (۳) در واحهی تورفان در ایالت شین جیان (۴) (ترکستان شرقی)، در غرب چین، کشف کردهاند. در حقیقت، قدیمیترین مدارکِ زبان و ادب فارسی توسط مانویان برای ما به یادگار مانده است.(۵) پس از فرستادن نخستین گروهِ از مدارک بازیافته از تورفان به برلین، سرپرست وقتِ موزهی مردمشناسی، فریدریش ویلهلم کارل مولر، (٦) «کسی که هیچ زبانی، از یونانی گرفته تا ژاپنی، برایش ناآشنا نبود»، (۷) در ۱۹۰۴ موفق به رمزگشایی خط این دستنویسها شد. او نخستین کسی بود که متوجه شد اگرچه بیشتر متنهای تورفانی مربوط به کیش مانی به خط ویژهی مانوی نوشته شده، زبان برخی از این قطعهها، نه سُغدی، پارتی یا فارسی میانه، بلکه فارسی نو است؛ و از این هیجانانگیزتر آن که حتا واژگان دخیل عربی نیز دارد. او یازده واژهی دخیلِ عربی قطعهی M106 را در اثرش، دستنوشتههای بازمانده به خط استرانجلو از تورفان، ترکستان چین، (۸) نام برده است. (۹) پژوهشهای بعدی نشان داد که زبان این قطعههای فارسی، نه آن فارسی دری فرهیخته و مورد انتظار، که زبانی است حد فاصلِ میان فارسی میانه و فارسی دری؛ زبانی در مرحلهی گذار که شاید بتوان آن را «فارسی نوِ آغازین» خواند. دنباله . . .
مکتبخانه
«مکتب» یا «مکتبخانه»، «كُتَّاب» (به ضم كاف و تشدید تاء) یا «كتابخانه»، به نخستین محل آموزش و تربیت گفته میشده است و مدیر آن را معلم، مکتبدار، ادیب، مؤدِب، ملا و یا آخوند مینامیده اند.
پس از پیدایش اسلام در ایران، نخستین محلی كه پایگاه آموزش و پرورش قرار گرفت، مسجد بود، زیرا به وسیلهی مسجد منظور مسلمانان كه ترویج دین اسلام و آموزش مبانی آن بود، برآورده میشد؛ نظر به تأثیر فوقالعاده مذهب در اخلاق و رفتار گروندگان، حاکمان عرب با تأسیس مسجد و آموزش دین، تفوق و تسلط خود را بر روح و جسم ایرانیان تأمین میكردند، آنان از لحاظ دنیوی علاقهمند به تأسیس مسجد بودند.
اوقات آموزش در هنگامی بود كه مردم از كار عبادت فارغ شده و به مسجد نیاز نداشتند، یعنی از بامداد تا نیمروز و بعداز ظهر در فاصلهی نمازها. جایگاه درس، شبستان، رواق و ایوان مسجد بود. موادی كه تدریس میشد در آغاز عبارت بود از خواندن قرآن، حدیث، بحث در اصول دین و مذهب، تفسیر قوانین شرع (فقه)، كه بعدها صرف و نحو زبان عربی و ادبیات عرب و منطق و علم كلام نیز بر این مواد افزوده شد. دنباله . . .
ترجمهی ماشینی
در این مقاله، خلاصهی پژوهشهای انجام شده در زمینهی پردازش زبان فارسی اعم از واكافت ساختواژی، دستوری و معنایی، شیوهی بازنمایی معنای جملهها و بهكارگیری دانش بازنمایی، درك متن فارسی و ساختار دستور زبان فارسی و نیز نظریهی گشتاری چامسكی در ساختار زبان فارسی و پژوهشهایی از این دست گردآوری شدهاند.
این مجموعه میتواند در ارایهی راه به پژوهشگرانی كه هدفشان پژوهش در حوزهی پردازش ماشینی زبان فارسی است، كمك موثری باشد. در این نوشته همچنین، به موانع موجود بهویژه در زمینهی ابهام معنایی اشاره شده و در پایان راهحل مناسبی برای ترجمهی ماشینی زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. دنباله . . .
لقبهای پادشاهاندر ادب فارسی
نخستین بار در كتاب اوستا با لقب «كی» كه از لقبهای پادشاهی ایران است آشنا میشویم. اوستا مجموعهای است از کتابهای دینی كه به زبانی خاص به نام زبان اوستایی تدوین شده است و متن های مقدس دین زردشتی را تشكیل میدهد. دانشمندان ایرانشناس نظر میدهند كه زبان اوستایی در حدود سدههای ششم و هفتم پیش از میلاد مسیح رایج بوده است، بنابراین لقب «كی» از بیست و شش سدهی پیش در ایران شناخته شده است و چنانكه در متنهای باقیمانده از دورهی ساسانی (۲۲٦– ٦۵٦م) آمده است طبقه ی دوم پادشاهان ایرانی به نام كیانیان نامیده میشدند و نخستین آنان «قباد» بوده است.
كلمهی «كی» در اوستا به گروهی از امیران و رؤسای قبیلههایی كه با زردشت پیامبر معاصر بودند، گفته میشد. این امیران پشتیبان زردشت بودند و برای گسترش دین او در میان قومهای شرقی ایران قدیم جنگها كردند. از پادشاهانی كه به لقب «كی» خوانده میشدند باید «كیقباد» و «كیكاووس» و «كیخسرو» را نام برد. بنابراین لقب «كی» از نخستین لقبهای پادشاهی ایران بهشمار میرود. دنباله . . .
نسخهی خطّی جلوهگاه اندیشه و هنر ایرانی
ثبت و ضبط اندیشه در دوران دراز تمدن بشری به سه شیوه عملی شده است : نوشتن دستی بر صفحههای گلی، سنگی، چوبی، كاغذی و . . . . ؛ چاپ آثار با وسایل فنی و صنعتی؛ و سرانجام صبط و انتقال گفتهها بر صفحه و نوار و موج و رایانه. در تاریخ تمدن ایران، سابقهی نسخهنویسی ِ خطی پردامنه است و این نوع كار در میان آثار باستانی دیگر ارزش خاص و اعتباری ویژه دارد. زیرا افكار همهی اندیشمندان و دانشمندان و شاعران ما بر این اوراق كه بیش ترشان اکنون فرسوده و پاره و چركین و ناخواناست، پس از سدهها و روزگاران دراز به دست ما رسیده است و امروزه ما میتوانیم تاریخ حیات ملت نامداری را در میان آنها پژوهش و كشف كنیم.
تردیدی وجود ندارد كه اهمیت این نسخهها نه از تخت جمشید و مسجدهای اصفهان كمتر است و نه از گنجینههای زرین زیویه و مارلیك كه چشمها را خیره میكنند. شناخت ملت و سرزمین ما منحصر به تاریخ جهانگیری هخامنشی و هنر ساسانی و پهلوانیهای رستم و نقشهای زیبای شیخ لطفالله نیست. ما در كنار و همتراز با این آثار بزرگ و با جلال، نسخههای خطی زیبا و پركار هنرمندانه و كهنهكتابهای فرسوده و شیرازه دررفتهای داریم كه هر یك سندی بزرگ و مهم است، هم از حیث خط و هنر و هم از دید مضمون و اندیشه. دنباله . . .
شعرهای پایان نسخه
بسیاری از كاتبان نسخههای اسلامی (بهویژه نسخههای فارسی) پس از این كه «خاتمهی مؤلف» را نقل میكردند، سطرهایی نیز از خود به نسخهها میافزودند و در آن سطرها نام و نسب و نسبت و كنیه و لقب خود و احیانن نام شهر یا ده و حتا نام مدرسه یا رباط یا خانقاه (و جز اینها) را كه نسخه در آنجا نوشته شده و نیز اطلاعاتی از قبیل آن كه كدام نسخه مأخذ نسخهبرداری واقع شده و البته در بسیاری از موارد تاریخ روز و ماه و سال نگارش خود را در پایان نسخه جدید مینوشتند.
كاتبان، جز این اطلاعات، مقداری جملههای دعایی در طلب آمرزش و رحمت الاهی برای خود و والدین خود میآوردند و گاه به نقل شعرهایی یادگارگونه از خود (یا از شاعران و شعرهای قدیم) یا بیتهایی در عذرخواهی از خط بد خویش میپرداختند.
این مطالب كه پس از آخرین کلمهی «مؤلف» توسط كاتب در پایان نسخهها نوشته میشد در اصطلاح فرنگی كلوفون Colophon نام دارد. اگر عبارت «خاتمهی مؤلف» را به اصطلاح قدیمیان «خاتمه الكتاب» بنامیم، ناچار نوشتههای كاتب را میتوان «خاتمهی كتاب» یا «پایان نسخه» نامید. دنباله . . .
تجلی فلسفه،عرفان و تصوف در ادب پارسی
ادب و ادبیات چیست؟
در باب واژهی ادب و اینكه منظور از ادب و ادبیات چیست سخنان گوناگون گفتهاند و تعریفهای گوناگونی برای ادب و ادبیات كردهاند كه هیچیك جامع نیست. البته مفهوم آن تا حدی برای همهی مردم روشن است و منظور از آن را كموبیش درمییابند بدون آنكه نیازی به قالبگیری در تعریف و حدود معینی باشد.
آیا میتوان مرزی و حدی برای ادبیات ملتها قایل شد و اگر میتوان حدی برای آن دانست، دامنهی آن تا كجا كشیده میشود؟ من هنوز نتوانستهام احساس را از اندیشه بازشناسم و اصولن نمیدانم و یا نتوانستهام بدانم كه احساسات مردم از اندیشههای آنان جدا باشد و جه امتیازی میان اندیشههای منطقی و احساسات ذوقی پیدا كنم. روزگاری گفته میشد همهی اندیشههای انسانی در همهی شئون فلسفی است. من نمیدانم كه آیا چهگونه میتوان خود را از دانشهای معمول عصر و زمان بركنار داشت و باز هم ادیب و نویسنده و یا شاعر بود، ادبیات كهن ما پر است از اندیشههای علمی و مذهبی و عرفانی ، اگر دیوانها و نوشتههای شاعران و بزرگان باستان را بررسی كنیم، این امر برای ما مسلم میشود كه ادیب نمیتواند از دانشهای روزگار خود به یك سو باشد – زیرا ادب با همهی شیون زندگی انسانی سروكار دارد. دنباله . . .
بزرگسازی و کوچکسازی ِ واژهها در زبان فارسی
الف ) بزرگسازی
روندِ بزرگسازی واژه در فارسی اشکال سخت متنوعی به خود میگیرد که در بادی امر به نظر نمیرسد که چنین باشد و این خود از گوشههای نهان این زبان است که شماز آن بسیار است و تنها با دقت و جستوجو به دست میآید.
اینک برخی موارد بزرگسازی که نگارنده یافته است و نمونههای مربوط بدانها:
١- با افزودن واژهی «نره» مانند: نرهشیر, نرهغول, نرهگدا ، نرهدیو, نرهگور.
فردوسی گوید:
« یکی نرهگوری بزد بر درخت / که در چنگ او پر مرغی نسخت »
در این نمونهها «نره» حتمن و ضرورتن به معنای «نر» (در مقابل «ماده») نیست , بلکه کلانی و هنگفتی نیز درنظر است.
۲- با افزودن واژهاکِ «خر» به معنای بزرگ :
مانند خربوف (جغد بزرگ) , خرگردن, خرپول, خرسنگ, خرچنگ, خرآس (آسیای دستی بزرگ ), خروار دنباله . . .
ترانه، گونهی ادبی مستقل در ادبیات فارسی
الف ) پیش از شیدا
مانند بسیاری از هنرها تاریخ دقیقی برای پیدایش ترانه (یعنی سرودن شعر بر پایهی ملودی) و این که چه کسی نخستین ترانه را سروده است نمیتوان یافت. پیشینهی ترانهسرایی در زبان پارسی به متنهای ساسانی باز میگردد و "خسروانی"هایی که به باربد منسوب است. وی موسیقیدان و بربتنواز دربار خسرو پرویز بوده است که شعرهایش را با ساز مینواخته و میخوانده است. از او در متنهای ادبی بسیار یاد شده و ۳۰ لحن او در ادبیات کلاسیک پارسی معروف است.
در ادبیات پس از اسلام و با نفوذ ادبیات و عروض عرب، قالبها و شکلهای شعری آنان نیز بهسرعت در میان ایرانیان رواج یافت. از این زمان تا دورهی قاجاریه بهصورت پراکنده به ترانه با تعبیرهای گوناگون اشاره شده است، مانند: حرارهگویی که مقصود از حراره شعرهایی بوده است که توسط عامهی مردم ساخته و خوانده میشده است. ترانه در متنهای قدیمی عمومن به معنای رباعی به کار رفته است. دنباله . . .
گفتاری پیرامون زبان، گویش و لهجه در فارسی
برای اين که تعريف دقيقی از زبان انجام بگيرد. من آن را از سه نظر تعريف میکنم. زبان به معنی اعم آن، زبان از نظر زبانشناسی و زبان از نظر گويششناسی.
• زبان به معنی اعم آن هر نوع نشانه يا قراردادی است که پيامی را به میان افراد يک جامعه میبرد، مثلن بوق اتومبيل، آژير آمبولانس، چراغ راهنمايی، زنگ اخبار، تابلوی ورودممنوع، تابلوی توقفممنوع، و حرکات چشم و ابرو و سرو دست و غيره نوعی زبان است.
• زبان از نظر علم زبانشناسی شامل تعداد محدودی قاعدهی آوايی، معنايی و دستوری است که همراه تعداد محدودی واژه میتواند بینهايت جمله بسازد و اين جملهها از طريق دستگاه گفتار آدمی توليد میشوند و واسطهی ارتباط میان افراد میگردند، مثلن در زبان فارسی، ما قاعدههایی داريم که جای فاعل، مفعول و فعل در جمله کجاست، صفت و موصوف و مضاف و مضافاليه نسبت به هم چهگونه قرار میگيرند، يعنی اين چيز که به آن میگویيم دستور، جای حرفهای اضافه، حرفهای ربط، قيد و غيره کجاست، به اين قاعدهها دستور زبان گفته میشود . . .
• ولی زبان از نظر گويششناسی تعريف ديگری دارد. دنباله . . .
ریشهی ایرانی نام "دریای سیاه" و رودخانههای "دانوب" و "دُ ن"
نواحی اطراف دریای سیاه در دوران بسیار کهن مسکن اقوام و طوایف ایرانی بوده است. در دورههای پیش از تاریخ، این نواحی گذرگاه اقوام ایرانی بوده است که از آسیای مرکزی بهسوی اروپای شرقی در حرکت بودهاند و قبایلی از آنها با نامهای "سکایی" و "سرمتی" در نواحی شرقی و شمالی دریای سیاه جای گرفته بودند و هنوز بقایای این اقوام ایرانی بهصورت قوم اوسِت Osset که همان "آس"های قدیمی و تاریخی هستند، در آن حوالی سکنا دارند و دستهی بزرگی از آنان اکنون خود را "ایرونی" Ironi میخوانند و سرزمینشان را "ارستان" erestōn مینامند به معنی جای ایرانیان.
ناحیهی "پونت" در اطراف دریای سیاه در دورههای تاریخی زیر نفوذ هخامنشیان درآمد و بههنگام پادشاهی داریوش اول، "ساتراپ" های هخامنشی بر آنجا فرمانروایی کردند و سپس "میتریدات" جانشین ساتراپها شد و در سال ٣۰١ پیش از میلاد یک سلسلهی پادشاهی در ناحیهی پونت تشکیل داد و پادشاهی پونت تقریبن همهی سواحل جنوبی دریای سیاه را فراگرفت و نوادگان میتریدات مدتهای دراز در آنجا فرمانروایی کردند.
از این رو اقوام گوناگون ایرانی ساکن در اطراف دریای سیاه، به بسیاری از نواحی آنجا و از جمله به خود این دریا نام "دریای سیاه" دادند که ریشهی ایرانی دارد. دنباله . . .
شاعرانی که زن بهشمار آمدهاند
تذكرهنویسی ظاهرن كاریست كه مایه نمیخواهد، همچنانكه از سدهها پیش تا كنون عدهای بیمایه دست بدین كار زدهاند و عدهای دیگر نسنجیده به گفتهی آنان اعتماد كرده و استناد جستهاند، ولی اگر بنا باشد كه كسی یك تذكرهی سودمند و درخور اعتماد بنویسد، افزون بر اسباب جمع، اطلاعات و معلومات زیادی هم درین زمینه باید كسب كرده باشد.
دربارهی روش كار تذكرهنویسان و ارزیابی اثر هر یك از ایشان آنچه به نظر بنده رسیده است، در دو مجلد «تاریخ تذكرههای فارسی» نوشتهام و درین مختصر اجمالن عرض میكنم این كه پژوهشگران برای آگاهییافتن از احوال و آثار هر شاعری ناگزیرند دیوان او را از آغاز تا انجام بخوانند.
كسانی كه تذكرهی عمومی نوشتهاند، غالبن دربارهی شاعران پیش از خود اطلاعات دقیقی در اختیار ما نگذاشتهاند. هر یك از عبارت های زیر بهاصطلاح ترجمهی حال شاعریست كه صاحب "ریاضالشعراء" زحمت نگارش آن را به خود داده است: دنباله . . .
علل و تاریحچهی پیدایش خوشنویسی در خط فارسی
نگاهی كوتاه به نقشی كه خط در فرهنگ و هنر بشر دارد، ارج و ارزش آن را بر ما روشن میكند . به راه گزاف نرفتهایم اگر خط را مادر همهی دانشها و دانستنیهای بشر بدانیم . زیرا اگر خط نبود كه بتوان دانشها و دانستنیها را بهوسیلهی آن نوشت، و از دستبرد زمان نگاه داشت، گنج بزرگ دانش امروز بشر را گردباد مهیب زمان و رویدادهای گوناگون آن از میان برده بود.
بدین سان پیدایش خط را باید یكی از بزرگترین رویدادهای تمدن بشر دانست. رویدادی كه هرچه زمان بیشتر بر آن بگذرد، ارزش و اهمیت آن روشنتر میشود. نیازی به گفتن نیست كه فرهنگ امروز بشر دارای ریشههای عمیق چند هزار ساله است و تلاش و اندیشهی میلیون ها بشر دست به دست هم داده تا دانش بشر را بدین پایه رسانده است. انتقال این میراث گرانبها كه هر روز بارورتر و بارورتر میشود، چهگونه انجام پذیرفته است ؟ این پرسشی است كه تنها یك پاسخ دارد. از راه نوشتن. دنباله . . .
هنر تزیین بهوسیلهی خط
چرا خارجیها بدون آنكه اطلاعی از زبان فارسی داشته باشند کار خوشنویسان ما را میخرند؟ چهگونه ذوق لطیف ایرانی خط را به عنوان یك عامل تزیینی مورد استفاده قرار داده است؟
در سراسر جهان خط وسیلهای برای فهماندن آن چیزی است كه در مغز انسان میگذرد. در كشور ما كه همه چیز را با شعر و هنر همراه میكنیم، خط را نیز بهصورت یك رشتهی هنری بسیار زیبا درآوردهایم، بهگونهای كه کسانی مانند هلندیها و فرانسویها یا آمریكاییها، كه كوچكترین اطلاعی از خط ما ندارند، صفحات خوشنویسان ما را به بهای گزاف میخرند و آنها را زینت خانههای خود میکنند.
در عهد اشكانیان و ساسانیان هنرمندان ایرانی برای تزیین در و دیوار كاخهای امیران و پادشاهان از گچبریها استفاده میكردند.دنباله . . .
داستان جلد كتاب در ایران
یكی از هنرهایی كه ایرانیان در آن مهارت زیاد داشتهاند، ساختن جلدهای زیبا برای كتابهای خطی بوده است. امروز نمونههایی از جلدهای چرمی ساخت ایران در موزههای بزرگ جهان موجود است كه هر كدام بیش از چند مقاله و كتاب ذوق هنری پدران ما را معرفی میکنند.
در حقیقت مردمی كه از این كتابها استفاده میكردند، از دو جهت لذت میبردند: یكی از جهت مطالبی كه در آنها موجود بود، دیگر از جهت ارضای حس زیباپرستی كه در همهی امور پدران ما دخالت داشت.
ساختن جلدهای چرمی از هنگامی آغاز شد كه سلطان حسین بایقرا تصمیم گرفت در هرات كتابخانهی معتبری به وجود آورد. دنباله . . .
کتابآرایی در ایران
ایرانیان به آرایش كتاب دلبستگی فراوان داشتهاند. ولی از آنجا كه پوست و كاغذ كه نقش بر روی آنها پدید میشود از اجناسی است كه در برابر رویدادها پایداری كمتری دارد، نمونههای باستانی این هنر بسیار كمیاب است. بید و موریانه و دیگر حشرهها و آتش و عاملهای دیگر همیشه كتاب و دفتر و نامهها را تهدید میكند.
بدون شک هنگامی كه در سال ۳۸۹ هجری قمری كتابخانهی باشكوه سامانیان دستخوش آتشسوزی شد، بسیاری از كتابهای مصور و گرانبهای ایران در آن سوخته است. همچنین هنگامی كه كتابخانهی آل بویه در ری به دست سلطان محمود غزنوی ویران شد، انبوهی از كتابهای گرانبهای باستانی ایران از میان رفت. ولی همهی این ویرانیها و آتشسوزی كتابخانهها در برابر تاراج مغولان ناچیز مینماید. دنباله . . .
نگاهی به تاریخ نمایش و نمایشنامه درایران
قدمت نمایش درایران را اگر بخواهیم از دوران پیش از اسلام بررسی كنیم، باید بحث خود را از نمایشهای آیینی كه به داستان سوگ سیاوش و كین ایرج معروف شده است آغاز کنیم. بنابر آنچه در آثار برجایمانده از ادبیات كهن ایران و شاهنامه فردوسی و اشارههایی كه در برحی از کتابهای تاریخی ایران آمده (۱)، این مراسم هرسال در زمانی معین برگزار میشده است و در دورهی اسلامی چون با سنتها و آیینهای «گبركان» مخالفت میشد بهتدریج رنگ اسلامی گرفت و با رویكارآمدن مذهب تشیع به تعزیهی حسین و یارانش تغییر شكل داد. دربارهی زمان آغاز تعزیه میان پژوهشگران اختلاف نظر هست. دنباله . . .
دربارهی شعر و شاعر
(شعر و نوپردازی)
در مطبوعات ایران بحثی دربارهی آنکه شعر چیست و شاعر کیست بسیار درگرفته و سخنوران و سخنسنجان نوپرداز و کهنپرداز در این زمینه بارها به میدان آمدهاند. ما برای خود این حق و وظیفه را قایل نیستیم که در میان طرفین به داوری برخیزیم، ولی از آنجا که مایلیم ارزیابی خود را از شعر نو عرضه داریم، به عنوان پیشزمینهی سخن پربیراهه نمی دانیم که اندیشهی خود را دربارهی برخی مسایل مورد بحث دربارهی شعر و شاعر، از کنار بیان داریم.
شعر مرکب از چهار عنصر ضرور است:
١- اندیشه
۲- احساس
٣- تخیل
۴- آهنگ
نقش اروپا در ادبیان امروز ایران
نخستین نشانههای تاثیر اروپا در ادبیات امروز ایران را میتوان در تحولات این ادبیات در دورهی بازگشت ادبی به سوی شاعران کهن و ماقبل کلاسیک ( مانند عنصری، فرخی و منوچهری) دید که با ایجاد نوع جدیدی از ملیگرایی عصر قاجار پیوند خورده بود (برخلاف تصور عامه، پیدایش ایران به عنوان یک "دولت ملی" نه به دورهی صفویه یا پیش از آن، بلکه به عصر قاجار برمی گردد).
در آن هنگام که شعر غنایی اروپا در مکتبهای نئو رمانتیسم، رئالیسم، سمبولیسم و غیره مورد بررسی و تحلیل قرار میگرفت، ایران که سبکهای گوناگونی را تجربه کرده بود، به نوعی نئوکلاسیسم برگشت که به جنبههای ناب و زیبای زبان تاکید داشت و برای ترجمه به زبانهای اروپایی مشکل و به ذائقهی اروپاییان نیز خوش نمیآمد. این مساله نه برای ایرانیان که تلفیقی از سبکهای اروپایی و ایرانی را تجربه میکردند، بلکه بیشتر برای محققان اروپایی مسایل پیچیدهای را پیش کشید و در عین حال توجه و علاقهی زیادی را در آنان برانگیخت.
ادبیات نوین ایران چندین سال پیش از انقلاب مشروطیت ظاهر گردیده بود، ولی جز غرقشدن در نظریات اجتماعی نتوانسته بود روشنگر راهی باشد. شعر نئوکلاسیک فارسی بدون آنکه قالبهای پذیرفتهشدهاش را از کف بدهد، سرشار از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی شد. آثار منثور دارای طنزهای گزنده علیه حکومت مستبدانه بود و کوششهایی را نیز در زمینهی قصههای کوتاه و رمان (که اغلب بدون جنبهی هنری بودند) شامل میشد. دنباله . . .
نخستین مطبوعات كودکان و نوجوانان در ايران
پیدایش مطبوعات كودکان و نوجوانان در ایران بهعنوان نشرياتی كه بهطور مشخص، تنها براي خواندهشدن توسط كودكان يا نوجوانان نوشته میشوند، نه پديدهای ناگهانی، بلكه همچون هر مقولهی فرهنگی ديگری، پيامد حركتي پيوسته و زمانمند بود. نگاهي تاريخي به این مقوله نخست اين پرسش را مطرح میسازد كه در تاريخ مطبوعات ايران نخستین بار در كجا و چهگونه به كودكان اشاره شده است؟ گام بعدی جستوجوي مطالب درباره كودكان، و گامهاي پس از آن نیز جستوجوي نشريات دربارهی كودكان و نوجوانان و مسايل آنان (همچون آموزش و پرورش) و نشرياتی است كه در اماكن منسوب و مربوط به كودكان و نوجوانان (مانند مدرسهها و آموزشگاهها) انتشار يافته است. پيششمارهی نخستین نشريهی ايرانی كه امروز با نام "كاغذ اخبار" (Newspaper ) از آن ياد میكنيم و در سال ١٢۵٢ قمری، در دوران سلطنت محمدشاه قاجار منتشر شده است، اشارهای كوتاه به كودكان دارد. دنباله . . .
ضربالمثلهای فارسی
ضربالمثلها در میان مردم و از زندگانی مردم پدید میآید و با مردم پیوند ناگسستنی دارد. این جملات کوتاه زاییدهی اندیشه و دانش مردم ساده و میراثی از غنای معنوی نسلهای گذشته است که دستبهدست و زبانبهزبان به آیندگان میرسد و آنان را با آمال و آرزوها، با غم و شادی، با عشق و نفرت، با ایمان و صداقت و با اوهام و خرافات پدران خود آشنا می سازد.
زبان شیرین پارسی در نتیجهی فکر موشکاف و باریکبین و طبع بذلهگو و نکتهسنج ایرانی، از لحاظ امثال و حکم از غنیترین زبان های دنیاست. امثال و حکم از دیرباز در ادبیات منظوم و منثور ایران رخنه کرده و هیچ شاعر معروف ایرانی نیست که در سخنان خود مقداری از این ضربالمثلها را به کار نبرده باشد. هم در ادبیات کلاسیک فارسی و هم در نیمزبانها و لهجههای ایرانی ضربالمثلها بهفراوانی دیده می شود. از سدهی دهم هجری به بعد، برخی از ضربالمثلها در جُنگها و بیاضها و مجموعههای شخصی و خصوصی ثبت و ضیط شده و حتا مقداری از آنها را به عنوان شاهد مثال در فرهنگهای فارسی که از سدهی پنجم به بعد در ایران تالیف شده، میتوان دید. دنباله . . .
فرافکنی در ادب فارسی
فرافكنى يا برونفكنى، يكى از اصطلاحها و مفهومهای نوين روانشناختى است كه نخستين بار در آثار زيگموند فرويد ــ روانشناس و روانپزشك نامدار اتريشى ــ ضمن بحث سازوكار (مكانيسم) هاى دفاعى مطرح شد. اما اگر آن را، فارغ از مباحث صرفن تخصصى و نكتهسنجىهاى فنى، بهمعناى سادهاش: «افكندن گناهِ كمبودها و تقصيرهاى خود بهعهدهِ ديگران يا عاملهای خارجى» و يا به معنايى عامتر: «تسرى احوال خود بر ديگران» درنظر بگيريم، مفهومى است بسيار كهن كه از ديرباز مورد توجه و اشارهی انديشمندان و صاحبنظران فرهنگهاى گوناگون قرار گرفته است و سابقهی آن شايد به قدمت خود انسان برسد. فرافكنى، بهویژه در حالتهای ساده و غيرپيشرفته ی آن، بسيار شايع است، تا آنجا كه روزانه موارد متعددى از آن را مىتوان در گفتارها و رفتارهاى خود و ديگران آشكارا دید: دنباله . . .
بازگشت ادبی در ایران
(رنسانس ادبی)
نگاهی دقیق به دورههای ادبیات فارسی نشان میدهد که این دورهها پیوسته به عاملهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وابسته بودهاند. دورهی بازگشت یا رنسانس نیز از این قاعده مستثنا نیست. دورهی بازگشت، از لحاظ محتوای ادبی دورهایست کممایه و بیجان و اسمهایی که به یاد انسان میآید ـ یعنی چهرههای برجستهاش، هرچند اینها چندان برجسته هم نیستند – چهرههای مکرر و زایدی است. (شفیعی. ۱۹) همهی نقدهایی که بر این دوره از ادبیات فارسی میشود، ریشه در عاملهایی دارد که بر این دوره وارد شده است. با نگاهی به تاریخ میتوان دلیلهای کممایگی بازگشت ادبی را جستوجو کرد. با وجود این عیبها، نمیتوان نقش مهم این دوره و تاثیری را که بر ادبیات معاصر گذاشت، از یاد برد. ادبیات معاصر کالبدی تازه به حیات ادبی ایران دمید ولی پیش از آن، جنبش بازگشت، سادهگویی و سادهنویسی را به ادبیات فارسی بازگردانده بود. بازگشت ادبی، مقدمهی شکلگیری ادبیات معاصر است. زمان حیات این دوره از ادب فارسی طولانی نیست . از اواسط حکومت کریمخان زند، دو، سه تن از مردان خوشقریحه و صاحبذوق یکباره روی از سبک رایج هندی (اصفهانی [آریا ادیب]) برتافتند و به شیوهی استادان پنج و شش سدهی پیش پرداختند و زمینهی پیدایش گویندگان از خود بزرگتر را فراهم کردند. ( آرین. ۱۳) این دوره کموبیش تا زمان انقلاب مشروطه ادامه پیدا کرد. هر چند در طول حیات خود، فرازونشیبهایی نیز داشت که ریشهی آن را میتوان در عاملهای فرهنگی جستوجو کرد. دنباله . . .
نگاهی به تاریخچهی خط و زباندر ایران
آغاز تاریخچهی خط در ایران باستان که طبق کتیبهای که در جنوب ایران کشف شده است به حدود پنج تا هفت هزار سال پیش میرسد و برای نمونه میتوان از کتیبههای موجود در معبد سه هزار و پانصد سالهی زیگورات نام برد. ولی از آنجا که مدارک ما در اینباره کامل نیست، ما نیز از اشاره به زبانها و خطهای پیش از هخامنشیان خودداری نمودیم.
تاريخ ايران از زمان مادها روشن و مدون است و خلاصهاش اين است كه شخصی به نام دياكو بنیادگذار سلسلهی ماد بود. او هگمتان يا اكباتان (همدان) را پايتخت خود قرار داد. يكی از فرمانروايان بزرگ ماد به نام هُوَخشَتَرَ حكومت آشور را برانداخت و دولت ماد را اقتدار و اهميت بخشيد. جانشين او نیز كه آستياگ نام داشت مغلوب كوروش كبير گرديد و سلسلهی ماد برافتاد. كوروش بنیادگذار سلسلهی هخامنشيان، مركز حكومت خويش را در پاسارگاد قرار داد و كشور ليدي و بابل را مسخر نمود و مهمترين دولت و سلطنت دنيای قديم را تشكيل داد. داريوش بزرگترين شاهنشاه هخامنشی هم، نخست ياغيان را سركوب كرد و كشور ايران را از سرحد چين تا ريگزارهای سوزان افريقا بسط داد و دولت هخامنشی را از مقتدرترين دولتهای روی زمين كرد. از زبان مادی سند و آثار كتبی برجای نمانده است ولی شكی نيست كه زبان مادی با پارسی باستان خويشاوندي نزديك داشته است، بهطوری كه پارسیها و مادیها زبان يكديگر را بهخوبی میفهميدهاند. دنباله . . .
واژههای فارسی بهکاررفته در قرآن
آرتور جفری، زبانشناس و اسلامشناس انگلیسی (پروفسور دانشگاه کلمبیا و نیز دارندهی کرسی الاهیات در دانشگاههای نیویورک و قاهره) که تخصص اصلیاش در زبانهای سامی بوده است، در کتاب خود با نام The Foreign Vocabulary of the Qur'an کوشیده است تا واژگان گوناگونی را که از سایر زبانها به عربی راه یافته و در قرآن نیز به کار گرفته شده است، گردآوری نماید و بدین ترتیب به یک مطالعهی ریشهشناختی Etymologic دست زده است و کتاب وی با نام «واژگان دخیل در قرآن» و برگردان «فریدون بدرهای» در ایران نیز به چاپ رسیده است.
دانش ریشهشناسی، در علوم اسلامی با نام «علم الاشتقاق» شناخته میشده است، لیکن روش به کار رفته در علمالاشتقاق با روشهای زبانشناسی امروزی و دانش نو در ریشهشناسی واژهها بسیار متفاوت بوده و آگاهی زبانشناسان قدیم از دانش ریشهشناسی نیز در سنجش با امروز بسیار اندک بوده است، از این رو در گذشته برخی از پیشینیان بر این باور پافشاری میکردهاند که تمامی واژگان بهکاررفته در قران، واژگان عربی فصیح است و هیچ واژهی غیرعربی در این کتاب راه نیافته است. دنباله . . .
ویژگیهای سبک شاعران و قالبهای شعر کلاسیک فارسی
هر چند در شعر همهی شاعران، میتوان عناصری را يافت كه سبب تمايز كلام آنان از سخن عادی میشود، ولی شيوهی استفادهی آنان از این عناصر يكسان نيست. مثلن عنصر خيال (در کنار عنصرهای زبان و موسیقی شعر)، يكی از ابزارهای عمدهی بيان شاعرانه است. اما در همین زمینه، از ميان چند شاعر همدوره، ممكن است يكی به تشبيه گرايش بيشتری داشته باشد، يكی به استعاره و ديگری به مجاز.
١- ویژگیهای سبک شاعر
منظور از سبك يك شاعر، مجموعهی آن ويژگیهايی است كه شعر او را از عامهی شاعران آن روزگار، متمايز میسازد.دنباله . . .
سالهایی طولانی از آن زمان که ادبیات پلیسی - جنایی، در اذهان علاقهمندان به ادبیاتی نازل معنا میشد گذشته است، اکنون دیگر اینگونه آثار در میان علاقهمندان جدی ادبیات طرفداران خاص خود را دارد که پرده از راز این علاقه برمیدارند،
در این زمینه نباید از از آثار ریموند چندلر و دشیل همت امریکایی و ژرژ سیمنون فرانسوی، گراهام گرین انگلیسی و تعدادی دیگر از نویسندگان غافل شد که با داستانهای ارزندهی جنایی و پلیسی خود، شأنی به اینگونه از ادبیات دادند، و بستری را فراهم آوردند که آثار اغلب نویسندگان پیش از خود نیز اینبار از دریچهای دیگر مورد بازخوانی و توجه قرار بگیرد.
در ایران نیز دستکم در یکی دو دههی اخیر شاهد یک رویکرد تازه (و دوباره) به ادبیات پلیسی - جنایی هستیم دنباله...
معنای واژهی پاورقی
مقایسهی آثار شاعران زن از دیدگاه فكری و محتوا با شاعران مرد
(در شعر معاصر)
ادبیات فارسی حضور زنان را چهگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشتهاند؟ و تأثیر زنان در پایهگذاری، پیشرفت و دگرگونیهای شعر معاصر فارسی، این مهمترین جلوهی ادبی زبان فارسی، چهگونه بوده است؟ با یك دید كلی، پس از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونیهای چشمگیری در موقعیت و عملكرد زنان ایران پدید آمد، بهگونهای كه هماكنون زن ایرانی امتیازهای چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار شده است و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی در مراكز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتا گاه نظامی حضوری فعال دارد. دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنهها و ایجاد حوادث داستانهای عامیانه در دورانهای گوناگون به یك پایه نیست. در روزگاری كه زنان در كارهای اجتماعی شركت میجستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعن در داستانها اهمیت بیشتری مییافتند و در هر دوره ای كه زنان به پشت پردهی انزوا رانده میشدند و از دخالت در کارهای اجتماعی باز میماندند، از اهمیت و تأثیر آنان كاسته میشد. زنان در حوزهی داستاننویسی حضور چشمگیری نداشتهاند، مگر در زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیشتر در عرصهی شعر بوده است. دنباله . . .
نقش گاو در استورهها و باورهای ایرانی
نمونهی واقعی یا نمادین جانوران در استورههای ایران باستان آمده است و میتوان آن را در منابع اوستایی، پهلوی و حتا فارسی دید. در بخشهایی از اوستا از جمله در بخش گاهانی: یسنا ۲۸ بند ۱، ویسنا ۲۹ بند ۱ تا ۱۱، در اوستای متأخر: یشت ۱۳ بندهای ۸٦ و ۸۷، یسنا ۱۳ بند ۷، یسنا ٦ بند ۴، یسنا ۲٦ بندهای ۴و ۵، یسنا ٦۸ بند ۲۳، یسنا ۱ بند ۲، یسنا ۳۹ بند ، یسنا ۷۰ بند ۲، یشت ۷ (مقدمه)، یشت ۱۴ بند ۵۴، و یسپرد ۲۱ بند ۲و یشت هفتم و سی روزه دوم بند ۱۲... از گاو سخن رفته است. . . .
بر پایهی كتابهای دینی پهلوی بهویژه بندهش و نوشتههای زادسپرم و دادستان دینیك و دینكرد میتوان اینگونه برداشت كرد كه كیومرث و گاو نخستین به نام اوگدات یا ایوكداد e.vak.dad از خاك درست شدند. گاو در ساحل راست رودخانه داییتی da.i.ti یا ویهدایت vi.ye.dayt و گیومرث در ساحل چپ آن آفریده شد. این گاو كه بنابر بیشتر منابع نر بود، تنها آفریدهی روی زمین و حیوانی زیبا و نیرومند بهشمار میرفت. دنباله . . .
تحولات ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن
١- دورهی پیش از مشروطه ( از اواخر صفویه تا قاجار )
مترقیان ایرانی از اواخر دورهی صفوی بهویژه از طریق هند تا حدی با شیوههای تفکر و نظم اجتماعی اروپایی و شیوهی زندگی مردم غرب آشنا شده بودند. یکی از نخستین کسانی که به این مقوله توجه کرد حزین لاهیجی (١١٤۵- ١٠٧١ ش) است که از شاعران مبرز آن عصر بهشمار میرود. او در یکی از آثار خود به طرز حکومت و شیوهی زندگی اروپاییان و محاسن آن توجه کرده و مینویسد: « شاید تنها راه اصلاح امور ایران در این باشد که آن را بر اساس شیوههای غربیان سروسامان بخشند». چندی بعد در همان زمان، عبداللطیف شوشتری در تحفهالعالم توصیفات چندی از زندگی مردم انگلستان عرضه کرد که نشانگر آشنایی او از حکومت قانون در این کشور بود. او اثر خود را در اوایل دورهی قاجار تالیف کرد و در هند منتشر ساخت. بحث او پیرامون فراماسونری و برابری حقوق همه در مقابل قانون جالب توجه است. دنباله . . .
لالاییها نخستینشعرهاینانوشتهیزنان ایرانی
«لالايی» نخستين پيمان آهنگين و شاعرانهای است که ميان مادر و کودک بسته میشود. رشتهای است، نامريی که از لبهای مادر تا گوشهای کودک میپويد و تاثير جادويی آن خواب ژرف و آرامی است که کودک را فرامیگيرد. رشتهای که حامل آرمانها و آرزوهای صادقانه و بیوسواس مادر است و تکانهای دمادم گاهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار میزند. و اين آرزوها آن چنان بیتشويش و ساده بيان میشوند که ذهن شنونده در اينکه آنها آرزو هستند يا واقعيت، بیتصميم و سرگردان میماند. انگار که مادر با تمامی قلبش میخواهد که بشود و میشود.
«لالايی»ها از جمله ادبيات شفاهی هر سرزمينی هستند، چرا که هيچ مادری آنها را از روی نوشته نمیخواند و همهی مادران بی آنکه بدانند از کجا و چهگونه، آنها را میدانند. انگار دانستن لالايی و لحن ويژهی آن از روز نخست برای روان زن تدارک ديده شده است. دنباله . . .
زبان و جامعه
مجموعهی لغاتی که در طی تاریخ در زبان ملتی وجود داشته و به کار رفته است، در حکم فهرست حوادث و شیوهی زندگانی و تمدن و اندیشهها و آرزوهای آن ملت است. از مطالعهی این مجموعه میتوان بر سرگذشت مادی و معنوی هر یک از جوامع انسانی وقوف یافت.
این مجموعهی لغات در هیچ زبانی هرگز مدتی دراز یکسان نمیماند. هر تحولی که در جامعه رخ میدهد، چه مادی و چه معنوی، تغییراتی در لغات متداول آن جامعه پدید میآورد. یک دسته از لغات، به سبب آن که مصداق خارجی آنها متروک شده است از این مجموعه بیرون میرود و منسوخ میشود.
اما چیزهای تازه و معانی نویی که به اقتضای تحولات اجتماعی ایجاد شده محتاج الفاظی است که بر آنها دلالت کند. این الفاظ ناچار بهوسیلهی اقتباس از زبانهای دیگر، یا اشتقاق، و یا استعمال لغات متروک در مورد و معنی جدید ایجاد میشود. دنباله . . .
تاریخچهی پژوهش در زبانهای ایرانی
بر خوانندگان معلوم است كه اصطلاح "زبانهای ایرانی" منحصر به زبان و گویشهای زبان در ایران كنونی نیست. این تعبیر مربوط است به همهی زبانهایی كه امروز در فلات ایران با آنها ایرانینژادان سخن میگویند. مانند فارسی ایران، افغانستان و ماوراءالنهر و جزیرهنمای هند، كردی، لوری، گیلانی، پشتو، آسی، تاتی، تالشی، بلوچی، زبانهای پامیری، یغنابی و غیره. دستآوردهای علم زبانشناسی اثبات کرد كه زبانهای نامبرده، ریشه به زبان قوم قدیمی با نام آری ـ آریانی دارد. دورهی موجودیت این زبان، تقریبن از هزارهی سوم تا هزاری یکم پیش از میلاد ادامه داشته است. ایراتوسفن، جغرافیاشناس یونان قدیم (۲۶۷ ـ ۱۹۲ پیش از میلاد) كشور میان هند و بینالنهرین را آریان مینامد. و اتیمولوژی كلمهی ایرانی از كلمهی "آری" مشتق گردیده است.
تقریبن در هزارهی دوم پیش ازمیلاد، قومهای آری به دو دسته، یعنی هند و ایرانی تقسیم میشوند. اوستا اثر خطی کهنترین ایرانیان و ریگویدا یا ویدا، اثر خطی کهنترین هندوان، در این باره شهادت میدهند. دنباله . . .
تخلص در ادبیات فارسی
خواجه شمسالدین محمد ابن محمد شیرازی را همه با نام «حافظ» و سید محمد حسین بهجت تبریزی را با نام «شهریار» میشناسند. «حافظ» و «شهریار» "نام شعری" یا "تخلص" این دو سخنسرای نغزگفتار است. تخلص نامی است كه شاعر در شعرش، خود را به آن مینامد و میخواند. شاعران به چند روی، برای خود نام شعری برگزیده و در شعر خود میآورند: دنباله . . .
اهمیت گویشهای ایرانی
روزگار ما از یک دیدگاه عصر تشخصستیزی است. مردم زمانه روگردان از هرگونه تبعیض و تفاوت، هراسان از هرنوع تشخص و تمایز، با شتاب هرچه تمامتر بهسوی یکسانی و یکدستی و یکنواختی رانده میشوند. پیروان آیین جهانبینی، طرفداران یکسوگرایی اجتماعی و کارگزاران سوداگری آزاد جهانی میکوشند طرحی بیاندازند و سامانی بچینند تا در ناکجاآباد هزارهی سوم، همگان زیرسلطهی یک نظام اقتصادی نامریی، همه مثل هم بزایند و مثل هم بزیند و مثل هم بمیرند! با این شتاب که هر روز در هر چهارسوی جهان، مرزهای طبیعی، گسستهای ضروری و ناهمداستانیهای سالم و لازم میشکنند و فرو میریزند، دیری نپاید که گیتی ِ عاری از آرایشها و برهنه از شکفتگی و زیباییهایش که بخش کلانی از آنها ناشی از رویارویی تفاصلها و ناهمتاییهاست، خرابآبادی شود هموار که در آن ترک و رومی و چینی و زنگی، همه در پشت رایانههایشان با کیفهای سامسونت دردست و تلفنهای همراه در جیب و همبرگر مک دونالد در دهان، همه همسان بزیند و بمیرند. در عرصهی فرهنگ نیز درها گشوده و سرحدات برداشته میشوند. امروزه «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» نه، بلکه اجیران حرفهای حرص و آز سیریناپذیر سوداگران طرفدار کشورهای بیمرز و فرهنگهای یکرنگ و مبلغان و اتحادیهتراشان تجارت جهانی از طریق اینترنت و فکس و ایمیل و ماهواره و رسانههای گروهی جورواجور دیگر در تلاشاند تا همهجا پسند فردی، دیدگاه شخصی، اندیشه و باور و زبان مستقل و در یک کلام هویت فردی و ملی من و تو را از ما بگیرند و بهجایش سلیقهی یکسان، جهاننگری یکسان، کردار و پندار و گفتار یکسان صادراتی ارزانیمان دارند. فعلهها، بنایان و معماران چیرهدست در خفا و آشکار، دستاندرکار برافراشتن دوبارهی «برج بابل»اند تا همهی زبانها در هر هفت کشور جهان منسوخ شوند و زبانی واحد، اینبار نه لسان عبری هدیهی یهوه، بلکه انگلیسی ناب آمریکایی در سراسر گیتی رایج شود! دنباله . . .
سرگذشت واژهی گل
گل در مرز و بوم ایران پیشینهای بس دراز دارد و اگر میبینیم که در شعر و ادب فارسی بیشتر از دیگر سرزمینها سخن از گل میرود، برای آن است که مردم این سرزمین از دورانهای کهن به گل عشق میورزیدهاند و ایرانزمین مهد پرورش گل بوده است. در میان گلها، گل سرخ (گل سوری) بیشتر مورد توجه ایرانیان بوده و هنوز بوتههای وحشی این گل در گوشه و کنار روستاهای ایران به فراوانی دیده میشود و گلاب از زمانهای بسیار قدیم شناخته شده بوده و در مراسم مذهبی و نیز در پزشکی به کار میرفته است و هنوز هم به کار میرود و در جشنها، عروسیها و میهمانیها هنوز گلاب می گردانند.
واژهی مرکب گلاب خود می رساند که مراد از گل، همان گل سرخ است و در ادبیات فارسی نیز گل بیشتر به گل سرخ گفته میشود و شکلهای گوناگون این واژه در دورانهای پیش از اسلام نیز به معنی گل سرخ است. بررسیهای ریشهشناختی نشان میدهد که واژهی گل خود شکل دگرگونشدهی واژهی دیگری است که در زبان فارسی برای این گیاه وجود داشته است و ما رد آن را خواهیم گرفت. دنباله . .
پیشینهیتئاتر ایراندر ادبیاتفارسی
عطار، "پردهبازى" ، "خيالبازى" و "بازى خيال" را تقريبن به يك معنى به كار مى بَرَد و این معنا ظاهرن برابر است با آنچه در زبان عربى به آن «خيالُ الظّل» مىگفتهاند. از اين بيت خاقانى (ديوان، برگ ۲۲۷)
در پرده دل آمد دامنكشان خيالش *** جان شد خيالبازى در پرده وصالش
روشن مىشود كه "پردهبازى" و "خيالبازى" يك چيز بوده است. عطار خود "بازىِ خيال" را بهگونهاى تصوير مىكند كه امرى است كه در نظر جلوه مىكند و سپس محو مىشود (مختارنامه، برگ ۱۱۹ ديوان، برگ ۲۹۵)
چندان كه به سرِّ كار درمىنگرم *** مانندِ خيالبازىام مىآيد.
ور ز رخش لحظهاى نقاب برافتد *** هر دو جهان بازىِ خيال نمايد
و نشان مى دهد كه كسانى كه "پردهبازى" مىكردهاند، در پرده نهان مىشدهاند و سپس بهگونهاى ديگر آشكار مىشدهاند (مختارنامه، برگ ۲۲۷ ديوان، برگ ۴۱۲). دنباله . . .
تاثیر متقابل سنت و تجدد در ادبیات کودک ایران
مدرنیته (تجدد، نو گرایی) یک طرح کودتایی علیه سنت نیست ، بلکه پروسهای است که نخست با هدف روزآمدکردن سنتهای فرهنگی و فکری، به بازنگری سنت دست مییازد و سپس به نواندیشی به عنوان یک ضرورت میپردازد. البته بازتاب این امر در جوامع شرقی، از جمله ایران، بهطور ناقص انجام شده و مدرنیته تنها در نواندیشی و نوآوری خلاصه شده است، بی آنکه به بازنگری سنت پرداحنه باشد. از این رو وقتی به پدیدهی ادبیات کودک در ایران میپردازیم ، در برابر این پرسش قرار میگیریم که ادبیات کودک به چه نسبت از فرهنگ سنتی و ایدههای مدرنیته تأثیر پذیرفته است؟ آیا همانگونه که برخی از صاحبنظران معتقدند، این ژانر ادبی، سابقهی تاریخی در ایران داشته و تنها پس ار مشروطیت دچار تحول ساختاری شده است (١) یا اینکه ادبیات کودک در بنیاد خود، رهاورد اندیشهی مدرن است و از سابقهای طولانی برخوردار نیست ؟ (٢). دنباله . . .
سلام عمو صمد!
«شهری است كه ویران میشود، نه فرونشستن بامی. باغی است كه تاراج میشود، نه پرپر شدن گلی. چلچراغی است كه در هم میشكند، نه فرومردن شمعی و سنگری است كه تسلیم میشود، نه ازپادرآمدن مبارزی! صمد چهرهی حیرتانگیز تعهد بود. تعهدی كه بهحق میباید با مضاف غول و هیولا توصیف شود: «غول تعهد!» ، «هیولای تعهد!» چرا كه هیچ چیز در هیچ دور و زمانهای همچون ‹‹تعهد روشنفكران و هنرمندان جامعه›› خوفانگیز و آسایشبرهمزن و خانهخرابكنِ كژیها و كاستیها نیست. چرا كه تعهد اژدهایی است كه گرانبهاترین گنج عالم را پاس میدارد، گنجی كه نامش آزادی و حق حیات ملتها است. و این اژدهای پاسدار، میباید از دسترس مرگ دور بماند تا آن گنج عظیم را از دسترس تاراجیان دور بدارد. میباید اژدهایی باشد بیمرگ و بیآشتی. و بدین سبب میباید هزار سرداشته باشد و یك سودا. اما اگر یك سرش باشد و هزار سودا، چون مرگ بر او بتازد، گنج بی پاسدار میماند. صمد سری از این هیولا بود. و كاش ... كاش این هیولا، از آنگونه سر، هزار میداشت؛ هزاران میداشت!» (احمد شاملو) دنباله . . .
کتابهای علمی برای کودکان و نوجوانان
به گونهای كلی، كتابها را در دو دستهی ادبیات خیالی (Fiction) و ادبیات واقعی (Nonfiction) قرار میدهند. ادبیات خیالی شاخهای از ادبیات است كه از خیال نویسنده ریشه میگیرد و شامل ادبیات داستانی و شعر است. ادبیات واقعی دربارهی جهان واقعی سخن میگوید و دربارهی مردمان واقعی، رویدادهای واقعی زندگی و مكانهای واقعی به خواننده اطلاعات میدهد. زندگینامهها، كتابهای تاریخ، كتابهای علوم گوناگون، فرهنگ نامهها، كتابهایی دربارهی موضوعهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی یا ورزشی، كتابهای دینی، كتابهای جغرافیا، كتابهای خاطره، گفتوگو و نامهها، در گروه ادبیات واقعی قرار میگیرند. گاهی نیز ادبیات واقعی با خیال آراسته میشود تا مخاطب را بیشتر جذب كند. البته، كتابهای معروف به علمی و تخیلی مورد نظر نیست؛ بلكه كتابهایی مورد نظر است كه از خیال بهره میگیرند تا مفهوم های واقعی را آموزش دهند. مجموعهی كتابهای سفرهای علمی نمونهی خوبی در این زمینه است. دنباله . . .
شعرهای زنستیزانهی فردوسی
در شاهنامه بیتهای بسیاری در توصیف و ستایش ویژگیهای ظاهری و معنوی نیكوی زنان آمده است. توصیفهایی از ایندست فراوان به چشم میخورد: آراسته همچو باغ بهار، آرایش روزگار، پریچهره، سرو سهی، ناسفتهگوهر، آرامدل، بهشتیروی، بهشت پرنگار، ماهدیدار (۲) ولی در شاهكار فردوسی بیتهایی نیز هست كه زنستیزانه است و در آنها عقاید منفی نسبت به زن ابراز شده است. چه بسیارند زنان و مردان ایرانی كه این بیتها را از زبان شاعر بزرگ ملی خود، كه بر قلهی شعر و ادب فارسی خوش نشسته است، برنمیتابند و احیانن شخصیت واقعی او را در هالهای از ابهام مینگرند و شاید از خود میپرسند، شاعر و حكیم و اندیشمندی كه شاهكار او شناسنامهی ملی هر ایرانی است، چهگونه میتواند چنین حكم تعمیمپذیری را دربارهی زنان صادر كند: زن و اژدها هر دو در خاك به / جهان پاك ازین هر دو ناپاك به دنباله . . .
نگاهی به ریشه و معنی واژهی آذربایجان
منطقهی آذربایجان بخشی از سرزمین ماد بزرگ بود. این سرزمین از زمان یورش اسكندر مقدونی به نام آتورپاتگان معروف شده است. نام این منطقه در كتاب بن دهش (خلاصه ی اوستا) "ایـرانویچ" نوشته شده است. در آن كتاب می خوانیم: «ایـرانویچ ناحیت آذربایجان است. ایـرانویچ (آذربایجان) بهترین سرزمین آفریدهشده است. زرتشت چون دین آورد، نخست در ایـرانویچ (آذربایجان) فراز یشت، پرشیتوت و مدیوما (مدیا – ماد) از او پذیرفتند. ایرانویچ یعنی آذربایجان».(۱)
علاوه بر ایـرانویچ كه به آذربایجان اطلاق شده، نام بامسمای آذرگشسب نیز به آذربایجان داده شده است و بنا به خبر شاهنامه، دو آتشكدهی مقدس به نام آذرگشسب بوده است كه هنوز یكی در باكو و دیگری در شیزمراغه (تخت سلیمان) قرار دارد. دنباله . . .
١- بیست سال پیش در مجموعهی مقالاتی که به کوشش گروهی از پژوهشگران در یک جلد بهخاطرهی و. مینورسکی اهدا شد، مقالهای به چاپ رساندم که در آن ضمن تجزیه و تحلیلمقدمهی ابن مقفع دربارهی زبانهای ایرانی، بر معانی گوناگون نامهای پهلوی، پارسی و دریتاکید کردم (لازار، ١٩۷١). من موضوع یادشده را بدین مناسبت برگزیده بودم که در میانمباحث فراوان مورد علاقه مینورسکی، تاریخ زبانها همواره یکی از موضوعهایی بود کهتوجه او را به خود جلب میکرد. اکنون که دادههای تازه امکان تکمیل این مقاله را بهمن میدهد، خوشوقتم که آن را بهنشانهی احترام، همراه با درودهای دوستانه بهتاریخدان دیگری که او هم علاقهی ویژهای به تاریخ زبانها ابراز میدارد، پیشکش کنم. دنباله . . .
بررسی تاریخچهی آواشناسی آکوستیک
هنگامی که با واژهی آواشناسی روبهرو می شویم، مراحل تولید آواها در ذهن ما تداعی میشود و عقیدهی بیشتر افراد بر این است که آواشناسی علمی است که چهگونگی تولید آواها را بررسی میکند. ولی آیا فقط با تولید آوا رابطهی زبانی میان سخنگو و مخاطب برقرار میشود ؟ قطعن چنین نیست. اگر ما سخن بگوییم بدون اینکه مخاطب ما سخنانمان را بفهمد ارتباط زبانی برقرار نشده است. بنابراین اگرچه نخستین مرحله در برقراری ارتباط تولید آوا توسط سخنگوست اما برای برقراری ارتباط زبانی کافی نیست. پیش از اینکه سخنگو آغاز به سخن کند تصمیم میگیرد که چه بگوید و این مغز است که پیغام تولید آوا را بر اساس آنچه سخنگو در نظر دارد به اندامهای تولید آوا میرساند. پس از رسیدن این پیام، اندامهای آوایی برای رساندن منظور و مفهومی خاص آغاز به تولید آوا میکنند. دنباله . . .
اگر آغاز نگارش را از زمانى بدانیم که بشر خواسته است آن چه را مىاندیشد نفش کند و به دیگران برساند، پس نخستین نگارههاى روى سفالها نخستین گام براى نوشتن بوده است، و از آنجا که برخى از دانشمندان و ازآنجمله گیرشمن زادگاه اولیهی سفالهاى نقشدار را نواحى غرب سرزمین ایران مىدانند [۱]. پس در آغاز این شاهراه فرهنگى، سرزمین ما جاى دارد. گرچه با دلایلى که عرضه خواهد شد نیاکان ما دیرتر از دیگران در بهروى خط گشودهاند.
دانشمندان معتقدند که خط به معناى واقعى و کاربردى خود، در بینالنهرین از حدود پنج هزار سال پیش پاى گرفته است [۲] و سومر گاهوارهی اصلى آن است [۳] دنباله . . .
نسخههای خطی تصویردار ایران در موزههای جهان
یكی از قدیمیترین کتابهای خطی كه صفحات آن مصور شده است و درحالحاضر موجود است، كتاب «منافعالحیوان» است كه دركتابخانهی «مورگان» Morgan در نیویورك حفظ میشود و شمارهی M.500 به آن داده شده است این كتاب مربوط به حیوانات است و بهاصطلاح امروز میتوان آن را كتاب «حیوانشناسی» نامید. اصل آن در تاریخ ۳۳۰ هجری به دستور خلیفه المتقی در بغداد بهوسیلهی پزشك «ابن بختیشو» نوشته شده است. غازانخان پادشاه ایلخانی به عبدالهادی نامی دستور داد آن را به فارسی ترجمه كند و نقاشانی كه نامشان زیر كارشان قید نشده، صفحههایی از آن را مصور كردهاند و همین نسخه است كه امروز در کتابخانهی «مورگان» در نیویورك حفظ میشود و قدیمیترین كتاب مصور است كه در ایران نوشته شده و امروز به دست ما رسیده است. این گفته به این معنی نیست كه پیش از آن كتابی در ایران مصور نشده است، بلكه قدیمترین كتابی است كه از میان نرفته و اكنون موجود است. دنباله . . .
تلفظ و نوشتن نامهای بیگانه در زبان فارسی
نامهای خارجی را، که مهمترین آنها نام مکان یا شخص است، میتوانیم به سه گروه بخش کنیم:
گروه نخست نامهایی است که در گذشته با تلفظهایی معیّن در زبان فارسی تداول پیدا کرده، وارد فرهنگ زبانی شده و دیگر صلاح نیست که به سلیقه یا حکم کسی تغییر کند. مثلن کشور یونان از وقتی که در زبان فارسی پس از اسلام ذکر آن رفته است، همیشه «یونان» بوده است و به سه فیلسوف بزرگ آن کشور هم میگفتهایم سقرات، افلاتون و ارستو. کار نداشتهایم که یونانیها خودشان نام این فیلسوفها را چهگونه تلفظ میکردهاند یا میکنند. در متنهای ادبی، فلسفی و تاریخی کلاسیک فارسی گاهی بهجای ارستو نوشتهاند «ارسطاطالیس»، ولی این تلفظ تداول پیدا نکرده است. ضمنن چون اینگونه نامها از راه ترجمهی متنهای عربی وارد فارسی شده است، ما تا کنون همان املای عربی آنها را حفظ کردهایم، هر چند که برخی از واجهای (phoneme) آنها را مانند عربها ادا نمیکنیم. مثلن حرف «ط» در ارسطو در فارسی «ت» تلفظ میشود و اکنون باید این نام را بهصورت «ارستو» بنویسیم. دنباله . . .
دربارهی ریشهی فعل "کردن" در زبان فارسی
در زبانهای ايرانی يك ويژگی هست كه در آن با پيوند ميان دو يا چند واژه، واژهی ديگری ساخته میشود و اين ويژگی در زبانهای اشتقاقی ديده نمیشود . مثلن واژهی "كاروانسرادار" از سه بهر كاروان، سرا و دار تشكيل شده است و اگر به بخش كاروان آن نيز بنگريم، آن نيز خود از دو بخش تركيب يافته است ( كار + وان )، زيرا كه در کنار همين كاروان دستکم واژهی ديگری را به نام ساروان داريم و بخش پایانی و مشترك این دو (یعنی وان)، از واژههای سار و كار جدا است و آشكار میسازد كه كار نيز در واژهی کاروان خود واژهای جداگانه است. پس با اين حساب كاروانسرادار واژهای است مركب از چهار بخش و کاروانسراداری پنج بخش دارد.
بسياری از واژههای زبان فارسی که يك بخشی به نظر میآيد، خود از دو يا چند بخش تشكيل شده است . دنباله . . .
تاریخ نقد شعر در ادبیات کلاسیک ایران
قدیمیترین برگههایی که بر وجود "شعور نقدی" در تاریخ شعر ایران دلالت میکند، از سدهی چهارم هجری فراتر نمیرود. گفتوگو از شعر جدید ایران، یعنی ادبیات پس از اسلام است، زیرا آنچه از شعر قدیم و ادبیات پیش از اسلام به دست ما رسیده است، چندان نیست که آثار و آغاز نقد شعر در ایران را در آن جستوجو توان کرد.
در اواخر سدهی چهارم هجری است که در شعر ایران اثر توجه به صنعت شعر ظاهر گشت. نام برخی از صنعتهای بدیع گویا برای نخستین بار در شعرهای فرخی و عنصری گفته میشود. همین اندازه توجه به صنایع لفظی از وجود نوعی ذوق انتقادی حکایت میکند، ولی اثر این درجه از نقد در کتابهای آن زمان بهزحمت دیده میشود.
همچشمی و رقابتی که در دربارها میان شاعران بود، آنان را به انتقاد از آثار یکدیگر وادار میکرد و این کار بهتدریج در ادبیات ایران سنتی شد. طرح تاریخچهی نقد شعر در ایران، بدون اشاره به این نکته ناقص خواهد بود، زیرا این نیز خود نوعی نقد شعر، ولی نقدی بدون قاعده و ترتیب بود. دنباله . . .
مقولههایاقتصادیدر ادبیاتکلاسیکایران
آثار منثور و منظوم ادبیات کلاسیک ایران که در طی نزدیک به هزار سال پدید شده بسیار متنوع است. این آثار بیشک در عین حال اسناد معتبری است برای شناخت تاریخ ده سدهی اخیر کشور ما و بهطور کلی برای آشنایی دقیق با جامعهی سنتی ایران که بسی بیشتر از این ده سده با تغییرات کمابیش در این آبوخاک دوام آورده و آمیزهای از نظام اربابی ـ رعیتی، غلامداری و پدرسالاری همراه با استبداد شرقی و نظام خراج بوده است.
این آثار را میتوان از زاویههای گوناگون بررسی کرد: ادبی و لغوی، فلسفی و ایدئولوژیک، تاریخی و جامعهشناسی و غیره. نگارنده یک بار به مطالعهی اجمالی برخی از مهمترین آثار ادبی منثور و منظوم ایران در جستوجوی مقولهها و مسایل اقتصادی دست زد و این بررسی اجمالی را چنانکه این نوشته نشان خواهد داد، بیفایده نیافته است. دنباله . . .
فارسیشناسی
* ثبت و مطالعه گویشها و لهجههای زبان که شما برایشان از اصطلاح" گونههای غیر معیار" استفاده میکنید، اساسن چه فایدهای دارد؟
دکتر علی اشرف صادقی: به دو دلیل اینها باید ثبت شوند، زیرا، هم تاریخ زبان فارسی خودمان را روشن میکنند و هم به روشن شدن نکات مبهم و حلنشده از زبانهای میانه و قدیم کمک میکنند. ما هنوز نتوانستهایم معنای برخی از کلمات پهلوی را در متون تشخیص دهیم. معنی اینها با مطالعهی گویشهای فارسی روشن میشود. خیلی از این کلمات هنوز زنده هستند. حتا زبان دورافتاده و خاموشی مانند اوستا که دو هزار سال است که مرده است معنای برخی از کلماتش مشخص نیست. دنباله . . .
ادبیات اینترنتی
دیگر بر کسی پوشیده نیست که در حال حاضر همهی بار ادبیات بر دوش کاغذ گذاشته نشده است و در این میان اینترنت، سهمی را هم از آن خود کرده است. ما بنا بر سبک و سیاقی دیر پا عادت کردهایم که به ادبیات "غیر از مقولهی شفاهی آن " به چشم کلمههای نوشتهشدهبرکاغذ نگاه کنیم، ادبیات را تا به حال در قالب کلاسیک آن یعنی کتاب شناختهایم و با آن انس گرفتهایم . گمان میکنیم ماندگاری نوشتهها و کلمهها بر روی کاغذ محتملتر و ماندگارتر است، در حالی که اکنون و در عصر حاضر به دلیل آسانشدن ارتباطات، ادبیات اینترنتی میتواند بسیار آسانتر، زودتر و سریعتر به دست مخاطبان خود برسد.
بهویژه که اکنون ادبیات کاغذی ما در وضعیتی به سر می برد که از هر ۱۰۰۰ نسخهی کتاب داستان و یا شعری که چاپ میشود (باز داستان وضعش از شعر بهتر است ) ۱۰۰ شمارهی آن بیشتر به فروش نمیرسد و بقیه یا تحویل نویسنده داده میشود که خودش یک فکری به حال آنها بکند و یا این که آنقدر در انبارهای ناشران و پخشیها و ...میماند تا روزی که تمام شوند، که آن روز هیچگاه چندان نزدیک هم نبوده است. دنباله . . .
رابطهی زندگینامه و داستان
وقتی دبیر بخش اندیشهی نشریه ی آدمبرفیها موضوع این شماره را که توضیح و زندگی نامهی یکی از اندیشمندان بود را به من گفت، چند روزی درگیر این قضیه بودم که چه شخصی را انتخاب کنم؟! از ایران سروش، فردید و منزوی و از خارجیها راولز و هیوم در ذهنم بودند، ولی سرانجام به این نتیجه رسیدم، بهجای آنکه بخواهم در مورد یک اندیشمند یا ادیب مطلبی بنویسم، موضوع را از زاویهی دید دیگری نگاه کنم. پرسشهایی برایم مطرح شدند. ازجمله آنکه رابطهی داستان و بهطور کلی ادبیات با زندگینامه و بهطور کلی تاریخ چیست؟ شرح حال و زندگینامهنویسی صرف، چه سود و زیانهایی دارد؟ چرا در ایران ما فقط به اینگونه نوشتهها بسنده میکنیم؟! دنباله . . .
آشنایی با مولفههای ادبیات داستانی پستمدرن
داستان پست مدرن چیست؟ چهگونه بدانیم یک داستان پست مدرن است؟ ویژگیهای یک داستان پست مدرن چیست؟ تفاوت ادبیات کلاسیک و مدرن با پست مدرن چیست؟ این پرسشها که ذهن مخاطبان داستان و حتا نویسندگان آن را به خود معطوف میکند، از جمله پرسشهایی است که منابع بسیار محدودی در زمینهی آنها وجود دارد و همین اندک منابع هم پراکنده و غیرمنسجم به آنها پرداختهاند. دنباله . . .
کتککاری استتیك
(دربارهی نقد ادبی)
یك آدم شیرحلالخوردهای روزی گفت، نقد ادبی ترقیخواه باعث تولد، شكوفایی و پیشرفت ادبیات مردمی میشود و انتقاد ادبی را به طنز "كتككاری استتیك" نام گذاشت. ویكتور هوگو ، خالق رمان بینوایان می نویسد: نقد، وجدان هنر است. و در مطبوعات ما سالهاست كه میپرسند: چرا ادبیات ایرانی جهانی نمی شود؟ چرا نوبل ادبی را به ما نمی دهند؟ چرا كسی آثار فارسی را به زبانهای خارجی ترجمه نمیكند؟ و..و..و . در اینجا باید گفت، در مملكتی كه تعداد "بسازوبفروش" های ادبی روزبهروز زیادتر و تعداد اهلقلم و منتقدان رو بهروز كمتر میشود، آیا میتوان انتظاری از این بهتر داشت ؟ نقد ادبی در غرب، فرزند خلف عصر روشنگری و حكومت مردم بر مردم بود. نقد ادبی در جامعهی مدعی مدنیت نیز نیاز به آزادی و برخورد عقاید دارد تا زیر شلاق سانسور به خودسانسوری و سطحیگری مبتذل دچار نشود. هر بحران ادبی، بحران نقد را نیز بههمراه دارد و بر عكس. دنباله . . .
فراخوان به خوانندگان ارجمند برای یاری در گردآوری:
اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلهای امروزی زبان فارسی
زبان شکلی از حیات است و با ما زندگی میکند و همگام با ما تکامل مییابد. جمع بزرگی از انسانها با زبان تکامل مییابند و جمع بزرگ دیگری خود تکاملدهندگان زبان هستند. در سدههای ششم و هفتم هجری مولوی توانست زبان شعر فارسی و پس از آن زبان گفتوگویی را از بسیاری از پیچیدگیها آزاد سازد.
زبان اگر زایش درستی نداشته باشد، ما دچار دریافت زبانی و فرهنگی میشویم و واژههای مورد نیازمان را از جاهای دیگر میگیریم. پدیدههای جدید نگاهی جدید و زبان جدیدی را میطلبند.
امروزه دو نگاه به زبان وجود دارد: پویانگری و ایستانگری. نگاه ایستایی این است که زبان تغییر نمیکند و مقدس است؛ اما در نگاه پویانگری زبان ابزار است و متناسب با شرایط، حتا معنایش هم تغییر میکند.
بهویژه در طی سه یا چهار دههی گذشته در جریان تحولات بزرگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور ما که به روند حرکت از جامعهی سنتی به جامعهی مدرن که از دوران مشروطه آغاز شده بود شتاب بیشتری بخشیدند، زبان فارسی نیز دگرگونیهای ژرف یافت و در کنار غنیتر کردن خود، با مشکلات تازهای نیز که برخاسته از ناهنجاریهای پدید آمد در جامعهی ایران است روبهرو شد که یکی از آنها تابوشدن بسیاری از واژهها و مفاهیم توسط فرهنگ مسلط بود. دنباله . . .
دورههای تاریخی واژهپذیری در زبان فارسی
منشا زبانی که ما امروز آن را فارسی مینامیم، در دورهی ساسانی، دریگ و در سدههای نخستین پس از اسلام، فارسی دری نامیده میشده است. فارسی در دورهی ساسانی به زبان رسمی آن دوره که ما امروز آن را پهلوی مینامیم، اطلاق میشده است. پهلوی در اصل، نام زبان منطقهی پهله، یعنی خراسان فعلی، از حدود شهر مرو و نیشابور تا قومس و گرگان قدیم بوده است که پس از دادن نام پهله به منطقهی ری، نهاوند، همدان و آذربایجان و چند شهر دیگر در این حدود، پهلوی برای نامیدن گویشهای این منطقه نیز به کار رفته است. درحقیقت گویشهای قدیم پهلهی اصلی، یعنی خراسان فعلی، با گویشهای پنج شهر ری و قم و اصفهان و همدان و آذربایجان، یک طیف را تشکیل میداده که در اصطلاح، آنها را گویشهای شمال غربی ایران (پهلوی اشکانی یا پارتی) مینامند، در مقابلِ گویشهای جنوب غربی (پهلوی ساسانی یا پارسیگ ) که فارسی دری دورهی اسلامی و فارسی امروز ما دنبالهی همان است. دنباله . . .
علم عروض و وزن شعر فارسی
شعر را سخنی موزون و با قافيه خواندهاند و منطقيان نيز اگر چه معتقدند كه شعر سخنی خيالانگيز است، اما وجود وزن يا وزن و قافيه را برای شعر ضروری دانستهاند. حتا خواجه نصيرالدين توسي وزن را به دليل خيالانگيز بودن، از فصلهای ذاتی شعر دانسته است. اصولن شعر هميشه نزد مردم موزون بوده و تنها در سدهی اخير، شعرهای بیوزن نیز سروده شده است. شعرهای بیوزن گرچه خيالانگيز هم باشند، اما شور و فسون اشعار موزون را ندارند. مراد از خيالانگيز بودن يك شعر چيست؟ اين پرسشی است كه همواره در برابر شاعران مطرح میشود. اگر بگوييد: «خورشيد طلوع كرد» تنها خبر از طلوع خورشيد دادهايد، اما اگر بگوييد: «گل خورشيد شكفت»، افزون بر دادن خبر طلوع خورشيد و آغاز روز، سخن شما خيالانگيز و موزون و زيبا نیز هست. چرا خيالانگيز است؟ زیرا شما پيوند نهانی زيبايی ميان خورشيد و گل را يافتهايد و خورشيد را به گل، و طلوعش را به شكفتن تشبيه كردهايد. اين سخن شما موزون نيز هست، زيرا بخش هجاهای آن با نظمي زيبا كنار هم نشستهاند و اگر میگفتيد: «گل خورشيد شكفته شد»، اين سخن شما تنها خيالانگيز بود، اما از نعمت وزن بهرهای نداشت. دنباله . . .
مشکلات کنونی زبان فارسی و راههای حل آنها
زبان پارسی در مرحلهی بغرنج گذار و تحول کیفی است. در کشور ما تا آنجا که مشاهده میشود یک سیاست علمی برای ادارهی آگاهانهی سیر تکاملی زبان و تسریع این سیر در مجاری سالم و ضرور وجود ندارد. تلاشهای انفرادی و یا گروهی جمعی از دوستداران زبان پارسی، هنوز به معنای آن نیست که در این زمینه آن کار جدی که باید یشود، شده است و یا میشود.
زبان پارسی اکنون از همه جهات، در زمینهی فونتیک، گرامر، لکسیک و از جهت دانشواژهها (ترمین علمی) دچار هرجومرج شگرفی است که ناشی از سیر خودبهخودی آن است. باید دربارهی مشکلات زبان و حل آنها تصور روشنی داشت و بر اساس این تصور و راهحل علمی، عملکرد و زبان را آگاهانه در مجرایی که به سود تکامل سالم و واقعی آن است سیر داد و به تکامل خودبهخودی آن که همیشه با بیراههها و کژراهیها همراه است و طی زمانی طولانی به ثمر میرسد، بسنده نکرد.
عمدهترین مشکلات زبان پارسی چنین هستند : دنباله . . .
بلاغت در ادب فارسی
پژوهش در سیر هنرهای بلاغی و سخنوری كه با شكار معانی و نشاندن آنها در ساختارهای سخن سروكار دارد، از روزگاری كهن، توجه ارباب نقد و اندیشه را برانگیخته و در ایران پیش از اسلام نیز نشانههایی از این توجه به گفتار پیراسته و نیك وجود داشته است. در این نوشتار ما بلاغت در ادب فارسی را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار میدهیم. الف) سیر هنرهای بلاغی و سخنوری در ایران ب ) چشمههای بلاغت در شعر فارسی دنباله . . .
نگاهی به زن در ادبیات فارسی
گذشته از اجتماعات اولیه که مادرشاهی در آن رواج داشته، در طول تاریخ، مرد بر زن مسلط بوده و رابطهی میان این دو با کشاکش همراه بوده است. مردان جز برتریهایی که از نظر جسمی، مادی، قدرت اقتصادی و اجتماعی، در جامعه داشتهاند، از موهبت آموزش و تحصیلات نیز برخودار بودهاند و از آنجا که اکثریت باسوادان جامعه را مردان تشکیل میدادهاند، تاریخ و ادبیات نیز به قلم آنان نوشته شده و بدین ترتیب با باورمندیهای زنستیزانه و مردسالارانه، طبیعی است که تواناییها و جایگاه زن را نیز مردان در ادبیات مشخص کنند و در جایی بنشانند که خود میخواهند یا بر آن باور دارند. دنباله . . .
تکامل و تغییر زبان فارسی
چند سال است که از تغییر زبان فارسی سخن میرود و این جنبش امروز بهویژه شدت پیدا کرده است. جنبش برای تغییر زبان فارسی ِ مخلوط امروز، دو دلیل کاملن متضاد دارد که نباید با هم مخلوط شود.
۱- جنبش شووینیسم
۲- جنبش ترجمهی علوم ملتهای غربی به فارسی
حتا مثلن خاهر
خط فارسى هر از چندگاهى مورد بحث قرار میگیرد و پس از مدتى دوباره به حاشيه رانده مىشود. حاصل هر بار پيگيرى افراد و گروههاى مختلف، در رسمالخط آنها دیده مىشود و از بين پيشنهادهاى آنان گاه يكى دو پيشنهاد رواج و روايى مىيابد. در مقالهی زير کوشش شده است سه پيشنهاد كه پيش از اين در نوشتههاى برخى تیز اعمال شده، به شكلى مستدل بررسى شود تا چنانچه اختلافنظر فراوانى در پى نداشت به عنوان پيشنهادهاى منطقى در خط امروز فارسى اعمال شود. دنباله . . .
بازتاب زبان و ادب فارسی در جهان عرب
در دورهی معاصر تلاش عربها در خدمت به ادبیات فارسی كمتر از ملتها و قومهای دیگر نبوده است و هر چند این خدمت به علت و اسبابی كه از ارادهی آنان خارج بوده است، دیر صورت گرفته ولی بیهیچ غرور و بالیدنی میتوان گفت كه فراوان و عظیم و ارجمند بوده است. این تلاشها به میراث ادبی قدیم ایران نیز محدود نشده، بلكه فراتر از آن رفته و شامل آثار جدید فارسی نیز میشود.
۱- نقش مصریها و عراقیها: بیشك در تلاشهایی كه عربها در خدمت به زبان و ادب فارسی اعم از قدیم و جدید آن به خرج داده و میدهند، عمدهترین نقش از آن مصریها بوده و هست. علتهای آن هم روشن است. هم صنعت چاپ و نشر در این كشور قدمت دارد و هم این كشور در میان کشورهای عرب در حوزههای علمی فرهنگی ریشهدارتر و باسابقهتر است. دنباله . . .
درددلهای یک ویراستار
(در آشفته بازار خط فارسی)
من تا حالا ویراستار خیلی جاها بودهام. سردستی بخواهم بشمرم، انتشارات امیركبیر، انتشارات مدرسه، مجلهی رشد جوان، انتشارات صابرین، دفتر تألیف و برنامهریزی درسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چند جای دیگر. تا بهحال هیچجا ویراستاری نكردهام كه رسمالخطش با رسمالخط دستكم یك جای دیگر مطابق باشد. در واقع، هر جایی یك سازی برای خودش میزند. جالبتر اینكه رسمالخط خودم هم با همه جاهایی كه ویرایش میكنم، فرق دارد! گاهی پیش میآید كه از چند جا، همزمان مطلب برای ویرایش دریافت میكنم. حالا بیا و درستش كن! باید یادم باشد برای انتشارات امیركبیر بنویسم: «بهویژه» چون قید است، اما برای بقیه نه. در سازمان پژوهش «آنها» را جدا میكنند و بقیهی جاها نه. در انتشارات مدرسه «جلوی مدرسه» ایراد ندارد، اما در انتشارات امیركبیر، یك غلط فاحش به حساب میآید. در انتشارات صابرین، «تر» به كلمه میچسبد، مثل «بزرگتر»، اما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید آن را جدا كرد. هنگام ویرایش رشد جوان، باید یادم باشد كه حتا «بیش تر» را هم جدا كنم، در حالی كه بقیهی جاها باید سر هم باشد. دنباله . . .
تنبلی زبانی
از نظر زبانی، ما ایرانیان پارسیزبان امروزی بسیار تنبل هستیم و هرگز به خود زحمت یادگرفتن زبان خودمان را نمیدهیم و از بهکاربردن واژههای زبان خودمان یا شرم داریم یا کوتاهی میکنیم. دامنهی واژگان مورد کاربرد ما شاید از ٦-۷ هزار واژه نیز بیشتر نباشد. در حالی که در زبان انگلیسی، بر پایهی پژوهش دکتر رابرت سیشور (Robert H. Seashore)، رییس گروه روانشناسی دانشگاه شمال غربی (Northwestern University) در ایالت ایلینوی امریکا، هر کودک ده سالهی امریکایی نزدیک به ۳۴ هزار واژه را میشناسد و بر پایهی پژوهش دیگری هر دانشآموخته (فارغ التحصیل) کالج نزدیک به ۲۰۰ هزار واژگان را میشناسد (این به معنای دانستن معنا و کاربرد آن واژهها نیست. ن.ک. قدرت واژگان نورمن لوییس. و گزارش مجلهی تایم سال ۱۹۴۷ م/۱۳۲۶ خ)
http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,855861,00.htmlمتاسفانه در کنار این تنبلی و کوتاهی برای یادگیری و کاربستن واژههای موجود و جدید پارسی، اشتیاق و شیفتگی فراوانی به استفاده و «پراندن» واژههای غیرپارسی (عربی یا فرانسوی یا انگلیسی) داریم و این شاید نشانی از بیسوادی، خودباختگی و نداشتن اعتماد به نفس زبانی باشد. دنباله . . .
دورهها و ویژگیهای شعر فارسی
(از مشروطه تا امروز)
شعر سنتی فارسی، عبارت بود از موضوعهای ذهنی و كلی، با اطلاعات ادبی از پیش آماده و معلوم، در قالب معین و محدود. دراینگونه شعر، بهطور عموم، زمان تاریخی و تقویمی وجود نداشت، لذا كاركرد آن بهسبب كلیگرایی همواره همهزمانی و ذهنی بود. شعر سنتی بازتابدهندهی زندگی واقعی نبود، نتیجهی استحالهی زندگی در ذهن بود، لذا نیازی به كلمههای واقعی نداشت. نزدیك به یك سدهی پیش، در جریان جنبش تجددخواهانه در ایران ـ كه نتیجهی گسترش روابط تجاری و فرهنگی ایران با غرب بود ـ در كنار دگرگونیهایی اجتماعی، شعر نیز دگرگون شد، از كلیگوییهای كلیشهای و ذهنی درآمد و به گونهای بازتابدهندهی زندگی شد. پیشگامان تحول شعر در ایران از مبارزان سیاسی آن سالها بودند. آنان دستكم با یكی از زبانهای فرانسه، روسی و یا تركی آشنایی كافی داشتند. دنباله . . .
حرمت واژهها
در هر زبانی هر واژهای برای خود تاریخ و شخصیت و کاربردی دارد. یکی از دلیلهایی که نباید در جایگزینی وامواژهها افراط و زیادهروی کرد، آن است که نمیتوان هر واژهای را بهجای دیگری به کار برد. در سدههای گذشته در زبانهای گوناگون، از جمله در ادبیات پارسی، گاه مفهومها با هم اشتباه میشدند یا بدون توجه بهجای یکدیگر به کار میرفتند، بهویژه در زمینهی دینها. برای نمونه در زبان عربی به همهی زرتشتیان مجوس میگفتند که عربیدهی مگوس یونانی یا همان مغ پارسی است. انگار به همهی مسلمانان بگویند آخوند! یا عطار نیشاپوری که دین زرتشتی را با بتپرستی اشتباه میگیرد: من آن گبرم در این هستی که بتخانه بنا کردم / شدم بر بام بتخانه و گبران را صدا کردم دنباله . . .
نگاهی به ادبیات کودکان
ادبیات ایران از زمرهی فرهنگهای شفاهی است. یعنی فرهنگ ایران از آغاز بر فرهنگ شفاهی و نه فرهنگ كتبی استوار بوده است. ما جزو آن ملتهایی هستیم كه همواره به روایتهای شفاهی و به فرهنگ شفاهی وابسته هستیم. مثلن پیش از اسلام _ به تعبیری كه آقای دكتر آموزگار گفتند_ اصلن بسیاری از متنهای تاریخی و مذهبی را نمینوشتند، بلكه فقط روایت میكردند. بعدها وقتی كه عربها هجوم آوردند، برخی از این متنها نوشته شد. حتا سند بزرگی چون شاهنامه، نخست بهوسیلهی دهقانها روایت میشده، بهوسیلهی فردوسی و پیش از آن بهوسیلهی دقیقی نوشته شده و دوباره پس از مدتی همان نقالی شد. یعنی باز هم دوباره روایت شفاهی پیدا كرد. یعنی اینجور مردم بیتاب هستند برای شفاهیكردن امور كتبی. حالا از این مساله كه خارج از بحث ما هست میگذریم و برمیگردیم به قصه برای كودكان. دنباله . . .
واژهگزینی و استقلال زبان فارسی
یكی از بختهای ما ایرانیان این است كه زبان ملی و زبان علمیمان یكی است. ملتهایی در جهان و در كشورهای اطراف ما هستند كه یا به حكم اوضاع و احوال تاریخی یا دانسته و به این گمان كه اختیاركردن یك زبان اروپایی به عنوان زبان علمی میتواند ایشان را در كار انتقال علوم و غلبه بر عقبماندگی علمی موفق كند، زبان ملی خود را برای كاربردهای روزمره نگاه داشتهاند و برای كاربردهای علمی، زیانهای این گزینش بهحدی است كه بر سودهای احتمالی آن میچربد.
جدایی نخبگان علمی از مردم، تشكیل یك گروه بسته یا كاست اجتماعی كه به اعتبار آشناییاش با یك زبان بیگانه مزیتهایی بیشتر از لایههای دیگر اجتماعی به دست میآورد و مثل هر كاست دیگر این مزایا را در درون خود انتقال میدهد، و بریده شدن رابطهی عامه مردم با علم از جملهی این زیانهاست و چون مدار زندگی جدید بر پایهی علم و فنآوری است، هنگامی که زبان ملی در بیان علمی و فنی ناتوان شود، اندكاندك حوزههای وسیعی از زندگی را به زبان بیگانه و به لایههای اجتماعیای كه حامل آن زبانند واگذار میكند و خود و حاملانش روزبهروز بیشتر به حاشیه رانده میشوند. دنباله . . .
آشنایی جهان با زبان و ادب فارسی
۱- آلمان وادبیات فارسی پیشینهی روابط ایران و آلمان به سدهی شانزدهم میلادی و دوران سلطنت شاه اسماعیل اول برمیگردد كه این رابطه به صورت مبادلهی نوشتهها و اعزام سفیر بوده است. به سال ۱٦۳۳م. هیاتی از آلمان به سرپرستی فیلیپ كروز، روانهی ایران شد كه آدام اولئاریوس، منشی و مشاور سفیر هم همراه آنان بود و همین فرد، نخستین بار، گلستان سعدی را بهطور كامل به زبان آلمانی ترجمه كرد و از نخستین ایرانشناسان شد. از ایرانشناسان سدههای هجدهم و نوزدهم میلادی نیز میتوان كسانی چون كارستن نیبور، یوهان گرتفرید، هاینریش هاینه (۱۷۹۷ـ۱۸۵٦م.)، كارل هاینریش گراف (۱۸۱۵ـ۱۸٦۹م.) هامر، روكرت (ت. ۱۷۸۸م.) فریدریش روزن (ف. ۱۹۳۵م.) تئودر نلدكه (۱۸۳۷ـ۱۹۱۳م.) هلموت ریتر (۱۸۹۲ـ۱۹۷۲م.)، فریدریش فن اشپیگل (ف. ۱۹۰۵م.)، كارل بروكلمان، برتولد اسپولر (ف. ۱۹۹۰م.)، فریتس ولف (۱۸۸۰ـ۱۹۴۳م.)، هرمان اته (۱۸۴۴ـ۱۹۱۷م.) را نام برد كه هر كدام از آنان در زمینهی زبان و ادب فارسی كارهای ارزندهای كردهاند. دنباله . . .
نخستین نسل ادبیات داستانی مدرن ایران
زبان ادبیات داستانی در ایران با پیدایش و رواج روزنامهنگاری ـ بهویژه با انتشار «قانون» و «صوراسرافیل» و ترجمهی نمایشنامهها و رمانهای فرنگی به زبان فارسی بنیاد گذاشته شد. انتشار کتابهایی نظیر «سیاحتنامه ابراهیم بیگ»، «مسالک المحسنین» و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» ، که اگرچه از لحاظ سبک و خصوصیات ادبی در یک سطح نیستند، در تحول نثر فارسی و پیدایش و تکوین ادبیاتِ داستانی ما تأثیر ژرفی گذاشت.
نثر طنزآمیز و هجایی «ملکمخان» و «دهخدا» و زبان ساده و عامیانهی «زین العابدین مراغهای» و طلاقت یا فصاحتِ کلام «میرزا حبیب اصفهانی» به مثابه نقطهی پایانی است بر یک جریان هزار سالهی ادبی، و در عین حال کوششی است در تجدید حیاتِ اشکالِ ادبیاتِ روایی در زبان فارسی. تأثیر دهخدا در شکلگیری زبان ادبیاتِ داستانی ما بیش از هر نویسندهی دیگری محسوس و ممتاز است. در نوشتههای شورانگیزِ دهخدا، بهویژه «چرند پرند»، قطعاتی با ساختار روایی وجود دارد که با استناد به آنها میتوان دهخدا را پیشتاز گرایشهای نو در ادبیات فارسی دانست. در حقیقت دهخدا نه فقط زبان عامیانه را در ادبیات فارسی رواج داد و به آن اعتبار ادبی بخشید، بلکه ورشکستگی فارسی منحط و ملالآورِ منشیان و مترادفبافان را نیز آشکار ساخت. دنباله . . .
ترهی نو در اندازیم
(درنگی در خط فارسی)
. . .
یکی از شاگردان من با علاقه و هیجان فراوان وارد بحث شد و گفت:
« من چند پیشنهاد دربارهی خط فارسی دارم:
۱- لطفن واکه ها را بگذارید.
۲- یک راهی برای نشان دادن "اضافه" پیدا کنید.
۳- فقط یک نشانه برای تمام حروف همصدا بهکار ببرید.»
این شاگرد من که اسمش الیسابت است (اشتباه نکرده ام، الیزابت نیست.) تازه دو ماه است که فارسی میخواند. دو ماه ناقابل! او چندین زبان می داند ولی مقالههای باطنی و آشوری و... را نخوانده و زبانشناسی هم نمی داند. مشکلاتی که در آموختن زبان فارسی داشته او را به این نتیجه رسانده است. دنباله . . .
مینیمالیسم و ادبیات داستانی
(بخش نخست)
در دههی ۱۹٦۰ میلادی جنبش مینیمالیسم در بیشتر هنرها از موسیقی و ادبیات تا هنرهای تجسمی رخنه کرد و شکل ویژه و منحصربهفرد خود را یافت و در ادبیات داستانی به نوع داستان کوتاه در آمد. از مهمترین ویژگیهای این نوع داستان کوتاه میتوان پیرنگِ (طرح) (۱) ساده، زمان و مکان محدود و استفاده از گفتوگو را نام برد.
«سامرست موام» (۲) زمان پیدایش داستان کوتاه (۳) را تا انسانهای اولیه که گرد آتش مینشستند و حادثهی عجیبوغریبی که دیدهاند را تعریف میکردند بهعقب میبرد، زمانی که وی آن را «ظلمت زمان» میخواند و ادامهی آن را تا نقالی در مشرقزمین و حکایتهای فناناپذیر «هزار و یک شب» میآورد، اما داستان کوتاه را به عنوان یک نوع (۴) ادبی مربوط به سدهی نوزدهم میداند: «گمان میکنم فقط در سدهی نوزدهم بود که داستان کوتاه رواج یافت. رواجی که سبب شد داستان کوتاه یکی از انواع مهم تولید ادبی شود.» [۷- برگ ۳۲۱]
در چند سدهی پیش – سدهی شانزدهم تا هیجدهم میلادی- در اروپا به روایتها و حکایتهای منثور داستانی را که شخصیتها یا کنشهایشان معرف زندگی روزمرهشان بود «نوول» (۵) میگفتند. [۴- برگ ۱۷] اما واژهی داستان کوتاه و تعریف آن به سال ۱۹۳۳ میلادی بازمیگردد که در ضمیمهی فرهنگ آکسفورد رسمن به عنوان محصولی ادبی وارد واژگان خوانندگان انگلیسی زبان شد. [۴- برگ ۳]
دههی ۱۹٦۰ میلادی، زمانی که دنیای مدرن سنگش به در بسته خورده بود، هنر و دیگر پدیدههای اجتماعی به دنیای جدید پا گذاردند که امروز با واژهی «پسامدرن» شناخته میشود. در همان دهه بود که هنر داستان کوتاه مینیمالیسم در ادامهی داستانهای کوتاه یک صد ساله، جای خود را باز کرد. رسیدن به یک مشخصه و اصل واحد در مینیمالیسم داستانی کاری ناشدنی مینماید، زیرا مینیمالیسم ادبیات داستانی را با معانی متعددی خواندهاند: «کوتاهنویسی»، «داستانِ کوتاهِ کوتاه». از طرفی «آثار پدیدآمده مینیمالیستی در جهان آنقدر با هم متفاوت است که کمتر میتوان اصلهای متباینی در آنها یافت. به همین دلیل این داستانها اغلب کمتر شبیه به هم در میآیند.» [۲– برگ ۳٦] دنباله . . .
دشمن دانا یلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست
اینترنت افزون بر سودهایی که دارد این زیان را دارد که جهلگستری را نیز آسان کرده است! و بسیاری نیز متاسفانه بدون اندیشیدن یا بررسی، هر چه بهدستشان میرسد، پخش میکنند و از دیگران نیز میخواهند همین کار را بکنند!
در این جا با نمونهای از این آگاهیرسانیهای نادرست آشنا شوید.
باور به «نحوست تربیع» و تأثیر آن بر آثار ادبی و هنری
(بریدن گوشهای از سند برای ازبینبردن شكل چهارگوشِ آن)
كسانی كه مستقیمن با اسناد تاریخی سروكار دارند، احتمالن بریدگی گوشهی سمت راست پایین برخی از اسناد توجهشان را به خود جلب كرده است. هدف این گفتار، ارایهی پیشینه و ریشهیابی این موضوع، و سیر تحول شكل این پدیده در اسناد تاریخی است. ما همچنین كوشیدهایم گسترش این اندیشه در دیگر هنرها را بهاجمال مورد بررسی قرار دهیم.
در میان سندپژوهان معاصر، هریبرت بوسه در بررسی فرمانهای صفوی این موضوع را مورد توجه قرار داده و به نقل از شاردن این امر را خرافی و نشان از نقص در همهی امور دنیوی میداند. وی سپس میافزاید كه «ما هیچ توضیحی نداریم كه به این مطلب اضافه كنیم.»
اما این سنت پیشینهای درازتر از دورهی صفوی دارد و با یك بررسی كوتاه میتوان این اندیشه را در اسناد پیش و پس از دورهی صفوی نیز ردیابی كرد. افزون بر اشارهی ضمنی ابوریحان بیرونی، كهنترین منبعی كه بهصراحت به این موضع اشاره دارد، كتاب ارزشمند دستور دبیری (سدهی ششم) است: «و چون درخواهد نبشتن، اگر یك گوشهی پایان كاغذ قدری بیاندازد تا شكل مربعی باطل شود. كی تربیع شكل نحوست است.»
مؤلفان دستورالكاتب و نفایسالفنون (سدهی هشتم) نیز صریحن بر برش گوشهای از سند برای ازمیانبردن شكل چهارگوشِ آن تأكید كردهاند. در شعر شاعران بزرگ نیز نمونههایی از این اشاره را میتوان یافت. از جمله در این بیت مولانا و اشارهی ظریف او به گرفتن گوشه: دنباله . . .
دو قرن سکوت زبان فارسی یا دو قرن غیبت کاغذ؟
در تیرماه امسال برای شرکت در چهارمین همایش سالانهی "انجمن نسخههای خطی اسلامی" (TIMA)، که من عضو کمیتهی تصحیح و انتشار آن هستم، به کمبریج رفتم. سخنرانی خود را با عنوان «کتابشناسی متنهای چاپی در ایران» بهصورت پوستر ارایه کردم. پس از پایان همایش، بیفاصله راهی آکسفورد شدم تا در همایش دیگری که بخش ایرانشناسی دانشگاه آکسفورد با همکاری دانشگاه لیدن با عنوان «خیزش یا طلوع زبان فارسی» (The Rise of Persian Renaissance) برگزار میکرد، شرکت جویم. موضوع سخنرانی من «سنّت شفاهی آموزش در سدههای نخستین و نقش سماع و عرض و مقابله در تصحیح متنها» بود. در سالهای گذشته به دلیل مطالعههای پراکندهای که دربارهی مباحث نسخهشناسی ــ بهویژه کاغذ که عنصر اصلی در تولید نسخهی خطی است ــ داشتم، به مسالهای پی بردم که به نظرم بدیع مینمود، ولی نمیخواستم آن را بدون پشتوانهی مطالعاتی گسترده مطرح کنم. حضور در همایش «خیزش زبان فارسي» در آکسفورد، فرصتی بود که نخست این فرضیه را در یک مجمع علمی خارج از کشور طرح کنم. نمیدانم تاکنون کسی این مساله را پیش از این جایی نوشته یا گفته، از این رو اگر حرف قابلی باشد برای نخستین بار است که مطرح میشود. دنباله . . .
از عاشقانه تا مادرانه، از غزل تا روایت
(دربارهی سیمین بهبهانی)
اگر انقلاب مشروطیت را آغاز بیداری ایران از گذر آشنایی با مدرنیته یا تجدد بدانیم، دگرگونی نثر، تولد شعر نو، و پدیداری رمان و داستان کوتاه به مفهوم امروزی را هم رویدادهایی انقلابی میبینیم که پایهگذار ادبیات مدرن ایرانند.
در این دورهی صد ساله در میان شاعران زن سه تن نامآورترینند: پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی، و فروغ فرخزاد. مقایسهی این سه موضوع مقالههایی {از میهن بهرامی و پرتو نوریعلا در نیمهی دیگر. جلد ۲. شمارهی ۱. ۱۳۷۲} بوده است. در این نوشته محور سیمین بهبهانی است، اما بهناگزیر به دو دیگر بهویژه پروین اعتصامی هم پرداخته میشود. تصویر ماندگار این سه شاعر زن نامدار در ذهن من تصویر دو دختر و یک مادر است و اشاره به آن در همین آغاز از این روست که نقطهی آغاز تامل من در موضوع این نوشته بوده است.
پروین چند ماهی پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش) به دنیا میآید؛ به یمن داشتن پدری آزادیخواه و اهل ادب فرصت آشنایی با خواستههای انقلاب و نیز ادبیات کلاسیک را مییابد؛ و در عمری ناکام و ناتمام که در اختناق رضا شاهی به پایان میرسد، بیاعتنا به گرایشهای پیدا و ناپیدای نو در شعر، همهی ذوقش را در پروراندن مضمونهای اخلاقی، عرفانی و اجتماعی در قالبهای کهن به کار میگیرد. دنباله . . .
دلشورههای واژهسازی
سیدعباس سیدمحمدی خواسته است که دربارهی واژهسازی بحث کنیم. متاسفانه سرم خیلی شلوغ است و نمیرسم وارد بحث مفصل بشوم. دو سه روز پیش هم سیدمحمدی در نظری که پای نوشتهی پیشین من دربارهی ریشهشناسی عامیانه گذاشته، نظر داریوش آشوری را دربارهی کارهای دکتر حیدری ملایری نقل کرده است. از این رو میخواهم کمی به این دو مطلب بپردازم. نخست سخن سیدمحمدی را که در وبلاگش نوشته، نقل میکنم:
«ممکن است آن استاد در زمینهی ساختارهای زبانی بسیار کار کند و اطلاعات واژگانی و ریشهشناسی و دیگر اطلاعات زبانیاش از زبانهای ایران باستان قابلتوجه باشد، ولی واژهسازیاش غیرشفاف و بدون بخت قبول باشد، مانند استاد دکتر محمد حیدری ملایری، که واژهی "دیسول" را در برابر فرمول میسازد، و واژهی "نپاهشگاه" را در برابر رصدخانه میسازد (بهراستی، چه ضرورت ادبی یا زبانی یا علمی برای برساختن واژهای بهجای «رصدخانه» هست؟) و واژهی "هموگش" را در برابر equation / معادله میسازد. ... دنباله . . .
نگاهی تازه به دیرینگی زبان فارسی
و تأثیر آن
بر ادبیات عربی دورهی جاهلیت
دستنویس مقالهی مهم و روشنگرانهی زیر را استاد تُردیبانو بردییوا در سال ۱۳۷۴ به من سپرد تا پس از برگردان به فارسی در ایران منتشر کنم. من نیز آن را در نخستین شمارهی «مجموعه مقالههای پژوهشهای ایرانی» (سال ۱۳۸۰، برگهای ۵۳ تا ۵۹) منتشر کردم. از آنجا که این گفتار تاکنون در اینترنت منتشر نشده بود، آن را با ویرایش دوباره و اندکی کوتاهکردن در دسترس علاقهمندان میگذارم. این ویرایش فقط شامل نثر مقاله میشود و محتوای آن تغییری نکرده است.
این مقاله زمان پیدایش زبان فارسی را تا چند سده به عقب میبرد و نقضکنندهی فرضیهی پیدایش زبان فارسی در سدههای نخستین پس از اسلام است. توجه به این مقاله و مقالههای گوناگون دیگر در این زمینه، نشان میدهد که دادن هویت عربی به هر واژه و ترکیبی که ساختاری عربیمآب دارد، همواره درست نیست و بسیاری از واژههایی که عربی دانسته میشوند، دارای ریشهای در زبانهای ایرانی و دیگر زبانهای متداول در بینالنهرین باستان دارد. این مقاله همچنین نشانگر نفوذ فراوان زبان فارسی در شبهجزیرهی عصر جاهلی است و نشان میدهد که آمیختن این زبانها و بهویژه تأثیرپذیری زبان عربی از زبان فارسی، مدتها پیش از آمدن اسلام آغاز شده است.
یادآوری این نکته نیز ضروری است که اصطلاح «جاهلی» در سراسر این گفتار برای تحقیر و تخفیف به کار برده نشده و صرفن یک اصطلاح متداول و شناختهشده برای دوران پیش از اسلام در شبهجزیره است. (م) دنباله . . .
قلط املاعی
به جز مردم لاابالی و بیمبالات، هیچکس نیست که پیش از بیرونرفتن از خانه و گامنهادن در کوچه دستکم روزی یک بار، خود را در آیینه نبیند و وضع سر و لباس و کفش و کلاه خود را تحت مراقبت نیاورد، و ایرادها و بینظمیها و آشفتگیهای شکل ظاهر خویش را بهشکلی بر طرف و درست نکنند.
چرا ؟ برای آن که انسان، در ذات خودخواه است و خود را از هیچکس کمتر و پستتر نمیشمارد، و بر او بسی ناگوار است که با اندامی ناساز و شکل و ریختی منکر در برابر دیگران جلوه کند و دیگران در ظاهر او عیب و نقصی قابلسرزنش و خردهگیری ببینند و بر او بخندند. این توجه و دقت در رفع عیبهای ظاهری به هر نظر که تعبیر شود، به شرط آن که به حد خودآرایی و ظاهرسازی نرسد، ستودنی است. چه برای انسان دردی بدتر از آن نیست که مورد عیبجویی هرکس و ناکس قرار گیرد و به علت عیبی که رفع آن بسیار آسان بوده، انگشتنمای این و آن واقع شود. اما شگفت در اینجاست که غالب همین مردم که برای رفع عیبجویی دیگران، در حفظ ظاهر گاهی از حد اعتدال نیز گام فراتر میگذارند، هر روز در گفته و نوشتهی خود، مرتکب هزار غلط انشایی و املایی میشوند و متوجه نیستند که به علت نوشتن نادرست و بیاندام، تا چه حد مورد طعنه و ریشخند خاص و عامند و چون تأثر و تألّمی هم از این بابت ندارند بههیچروی درصدد رفع این عیب بزرگ نیز بر نمیآیند. دنباله . . .
دگرگونی های زبان فارسی
دگرگونی یکم : اوستا دگرگونی دوم : ماد دگرگونی سوم : فارسی قدیم دگرگونی چهارم : پهلوی دگرگونی پنجم : پیدایش زبان دری دگرگونی ششم : آمیزش زبان دری با عربی
ما باید بدانیم که از نژاد ملت متمدنی بوده و هستیم، و یکی از آثار تمدن ما زبان ماست. متاسفم که هنوز واژههای فارسی که در کتابها و شعرها و در نزد صنعتگران و پیشهوران و برزگران ایران امانت مانده است، گرد نیامده و فرهنگ خوبی فراهم نیامده است. و همچنین در صرف و نحو و دیگر قاعده های این زبان شیرین و کهنسال و وسیع، کتابی که نتیجهی کوششهای شماری از دانشمندان مسلم باشد تدوین نشده است. از این سبب میگویند که زبان فارسی از زبان های غیرمستغنی و درجهدوم حهان است، و من مدعیام که اگر داد زبان فارسی را بدهند و همان زحمتهایی که در آرایش و گردآوری زبان عربی و فرانسه و غیره کشیده شده، دربارهی زبان فارسی کشیده شود، یکی از زبانهای درجهیک حهان خواهد بود. این سخن بگذار تا وقت دگر. فعلن مراد آن است که قدری دربارهی تاریخ زبان فارسی، تا اندازهای که برای خوانندگان سودمند تصور شود، گفتوگو کنیم. دنباله . . .
مسایل جامعهشناسی ادبیات در ایران
موضوعی كه دربارهی آن باید سخن بگوییم، كمی پیچیده است؛ یعنی مسالهی ادبیات جامعهشناسی! در ایران امروز ”جامعهشناسی ادبیات“ است. محصول بزرگ جامعهی ما در سطح بینالملل، ادبیات ماست. مساله كشوری مانند انگلستان، سیاست؛ آلمان، فلسفه و ایران ادبیات آن است. بنابراین اگر كاری برای این مساله انجام میشود باید جدی و دور از ندانمكاری و سردرگمی باشد. البته اینطور نیست كه فكر كنیم تنها در ایران سردرگمی دربارهی "جامعهشناسی ادبیات" وجود دارد. حتا در فرانسه هم گاهی نویسندگانی چهبسا مشهور پیدا میشوند كه به این مساله درست نپرداختهاند.
بهتر است در اینجا نخست به وضعیت موجود بپردازم. نخستین مشكلی كه در ایران دربارهی جامعهشناسی ادبیات داریم سوءتفاهم دربارهی آن است. این سوءتفاهم تنها در سطح افراد معمولی نیست، بلكه در حوزههای آكادمیك و حتا در وزارت علوم نیز وجود دارد. اكنون درسی در سرفصلهای درسهای جامعهشناسی در وزارت علوم به نام «جامعهشناسی در ادبیات» وجود دارد. این اسم «مصوب» غلط است زیرا ادبیات یك شاخهی هنری است و جامعهشناسی علم است. جامعهشناسی قاعدهها و روش خود را دارد و هنر نیز ضابطهها و نظم خود را. ما نمیتوانیم از كانت كه در دویست سال پیش، هنر را قاعدههای نظم احساسات و علم را قاعدههای نظم ادراكات تعریف میكند عقبتر باشیم. دنباله . . .
"پژوهش" و "جستار"
(دانشجو، دانشگاه و روزگار ما)
وقتی زندهیاد شاهرخ مسكوب در بیمارستانی در پاریس درگذشت و پیكر او را برای بهخاكسپاری به سرزمین محبوبش – ایران – آوردند، در برخی از شهرها، ازآنجمله در اصفهان، مراسمی در گرامیداشت یاد او برپا شد؛ و به قول «شهریار» «یك ختم هم گرفته شد و پر بدك نبود». در همان زمان دخترخانم جوانی كه در رشتهی زبان و ادبیات فارسی، از یكی از دانشگاههای معتبر دولتی مدرك «كارشناسی» داشت، از من پرسید: «شاهرخ مسكوب كی بود؟».
این پرسش ساده مرا بهیاد ماجرایی انداخت كه چند سال پیش یك دبیر باسابقهی ادبیات، كه او هم از همان دانشگاه مدرك لیسانس داشت، پس از سالها تدریس ادبیات فارسی و در شرف بازنشستگی، وقتی صحبت از حافظ خلخالی، حافظ غنی – قزوینی، حافظ خانلری، حافظ نیساری، حافظ سایه، ... در میان بود، حیرتزده پرسید: مگر حافظ یك دیوان بیشتر دارد؟
نمونههای دیگری هم هست. مثلن در اواسط مهرماه گذشته، دوستی كه در یك دانشگاه دولتی، نمیدانم در كدام رشتهی هنری، عكاسی درس میدهد، در مسیر بازگشت از دانشگاه، سری به محل كار من زد و ساعتی پیش من ماند. او میگفت پرسشنامههایی را به دانشجویان داده تا اطلاعات عمومی آنان را از مقولههای گوناگون ادبی و هنری محك بزند و لابد برنامهی درسیاش را بر اساس آن تنظیم كند. پاسخهایی را كه دانشجوها داده بودند حالا به یاد ندارم؛ اما یادم است كه گفت هیچكدام از دانشجویان اسم ساعدی و گلستان و چوبك و علوی را نشنیده بودند. دنباله . . .
مدیحهسراییدر ادبیاتفارسی
در نگاه نخست به شعرهای مدیح ممکن است كه خوانندهی عصر ما بگوید: چه سود از خواندن مجموعهای از تملق كه یاوهگویی حرّاف، و گیرم باذوق، نثار یكمشت قلدُر آدمكش و بیرحم در هشت صد سال پیش كرده است، به من چه كه امروز از زبان انوری بخوانم: گر دل و دست، بحر و كان باشد / دل و دستِ خدایگان باشد ولی چنین برخوردی، چندان خردمندانه نیست، زیرا شعر مدیح، گذشته از ارزشهای هنریای كه میتواند داشته باشد، یك ارزش اجتماعی و تاریخی عام نیز دارد كه رسیدگی به ژرفای آن ما را با گذشتهی اجتماعی ما، بیش از هر سندِ مستقیم تاریخی، آشنا میكند و اگر روزی بخواهیم تاریخ اجتماعی مردم ایران را قدری دقیقتر از آنچه تاكنون شناخته شده است، مورد بررسی قرار دهیم، كاوش در اعماق این مدیحهها بهترین زمینهی اینگونه مطالعات میتواند باشد. دنباله . . .
ویژگیهای یک ترجمهی خوب ادبی
از نظر همهی اهل فن، ترجمهی خوب و موفق ادبی آن ترجمهای است که بتواند به پرسشهای هفتگانهی زیر پاسخ مثبت بدهد: دنباله . . .
تاثیر ترجمه بر زبان و ادبیات فارسی
تحول آغازین ادبیات فارسی معاصر در چندین پژوهش مهم بررسی شده است. این پژوهشها که با نوشتههای ادوارد جی براون دربارهی گرایشهای ادبی معاصر آغاز شد، چندین پژوهش مهم دربارهی جنبههای خاص و عام ادبیات فارسی را درپیآورد. این پژوهشها نکتههای زیادی دربارهی روزنامهنگاری و ابداع مقالهی مطبوعاتی، نخستین تجربهها در زمینهی ادبیات داستانی، و کوشش برای بازآفرینی نمایشنامههایی به سبک اروپایی در فرهنگ ایرانی به ما آموختهاند. بااینحال، هنوز چندین پرسش مهم دربارهی این دوره بیپاسخ مانده است. این پرسشها تأثیر خاص ترجمهی ادبی و تأثیر اقتباس ادبی در تکامل ادبیات فارسی معاصر را مورد توجه قرار میدهند: دنباله . . .
تصویرپردازی در شعر و ادب فارسی
خانم آنه ماری شیمل که سالها استاد و صاحب کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای گوناگون بوده است، کتابهای متعددی در زمینهی ادب فارسی نگاشته است که یکی از آنها کتاب "زربفت دو رنگ" او است. این کتاب دربارهی تصویرپردازی در شعر و ادب فارسی است. خانم شیمل در این کتاب دانش وسیع خود را در شعر و ادب فارسی با ظرافت زنانه، لطافت طبع، نازکاندیشی و تیزبینی در هم آمیخته و کتابی فراهم آورده که هر پژوهشگر و دانشجوی شعر و ادب فارسی باید آن را در دسترس داشته باشد. دنباله . . .
غلطهای مشهور املایی و دستوری زبان فارسی
غلط مشهور در توصیف دو دسته به کار برده میشود:
دستهی نخست کسانی هستند که از رهگذر سالوسی و ریاکاری در زمرهی نیکمردان جای میگیرند. دربارهی این " کندمنماهای جوفروش " میگویند: فلانی غلط مشهور است، یعنی نان پرهیزکاری میخورد ولی "چون به خلوت میرود آن کار دیگر میکند".
دستهی دوم آن واژهها و عباراتی است که برخلاف حقایق تاریخی و یا آیین دستور زبان و صرف و نحو آن، بر زبانها جاری است.
اکنون به نمونههای گوناگون این غلطهای رایج در زبان فارسی که پرهیز از گفتن آنها بایسته است، دقت کنید : دنباله . . .
فردوسی در هالهای از افسانهها
برخی از دانشمندان و صاحبنطران نکتهسنج ایرانی و خارجی که بهویژه در ٨٠ سال گذشته به مطالعه و پژوهش دربارهی فردوسی، حماسهسرای بزرگ ایران پرداختهاند، بارها به این موضوع اشاره کردهاند که نویسندگان مقدمهی بایسنغری و برخی از تذکرهنویسان پیش از آنان، دربارهی زندگی و شخصیت فردوسی به افسانهسرایی پرداخته و داستانهای دروغ و خیالی و کودکانه جعل کردهاند و سپس از راه اینگونه کتابها، نادرستترین تصورات دربارهی فردوسی در ذهن مردم ایرانزمین راه یافته که گاه حتا برخی از پژوهشگران ایرانی و خارجی معاصر را نیز منحرف ساخته است. دنباله . . .
نقش انقلاب مشروطه در
پیدایش ادبيات نو كودكان و نوجوانان
ادبيات كودكان نه به عنوان يك "نهاد" بلكه به عنوان يك "مفهوم" در تاريخ ادبیات جهان و ایران وجود دارد. اما آن چيزی كه از سال ١٨۵٠م در دنيای غرب وجود دارد، اين است كه ادبيات كودكان پس از این زمان به نهاد مستقلی افزون بر خانواده و آموزش و پرورش تبديل گردیده است. نهادهای انسانی يعنی خانواده و آموزش و پرورش، ادبيات كودكان را در دل خود پرورش میدهند، ولی پس از آن ادبيات كودكان وارد مرحلهی ديگری میشود كه به آن مرحلهی "نهادهای پسابنيادين" يا ثانويه Secondary Institution میگويند كه حيات مستقلی دارد. و آن چيزی كه هم بهصورت مفهومی و هم بهشکل نهادین وارد جامعهی ايران شده است، از دورهی مشروطه است. در دورهی پيش از آن، ادبيات كودكان در ایران البته در چارچوب يك مفهوم سنتی وجود دارد، ولی پس از آن است که به مفهوم مدرن در جامعهی ايران آغاز به شكلگيری میكند و به عنوان بخشی از انديشه و تفكر دنيای غرب، رفتهرفته بهشکلی نهادین تاثيرات خود را بر جامعه ما میگذارد. دنباله . . .
زمینههای روانشناختی "تخلص" در شعر فارسی
شعر فارسی، به عنوان یکی از برجستهترین و گستردهترین آثار فرهنگِ بشری، همواره موردِ ستایش آشنایانِ این وادی بوده است. این شعر، همانگونه که در حوزهی مفاهیم و معانی ویژگیهایی دارد که آن را از شعر دیگر ملتها امتیاز میبخشد، در قلمرو ساخت و صورت هم از برخی ویژگیها برخوردار است که در ادبیّات جهان، یا بیهمانند است یا موردهای مشابه بسیار کم دارد. مانند ردیف ـ با وسعتی که در شعر فارسی دارد و با نقشِ خلاّقی که در تاریخِ شعرِ فارسی داشته است ـ در ادبیّات جهانی بیسابقه است (۱). برخی دیگر از ویژگیهای شعر فارسی نیز مشابه اگر داشته باشد، بسیار اندک است. در این یادداشت به یکی از ویژگیهای شعر فارسی میپردازیم و آن مسألهی «تخلّص» است که به این گستردگی و شمول، که در شعرِ فارسی دیده میشود. دنباله . . .
فارسیگویی فارسیزبانان
حیات زبان فارسی در كوچه و خیابان را میزان آشنایی و درك ما از این زبان رقم میزند. تابلوهای تبلیغاتی، دستنوشتههای پشت شیشهی مغازهها، پارچهنوشتههای سازمانهای گوناگون و مجموعهاعلانها و ابزاری كه برای اطلاعرسانی در سطح شهر، چند جملهی كوتاه را یدك میكشند، برآیند همان درك كلی مردم و مسوولان از زبان فارسی است. با مطالعه و تفكیك نوشتههای در و دیوار و مغازهها و خیابانها بهآسانی میتوانیم به دستهبندی قبیلههای زبانی گوناگون دست پیدا كنیم كه در آنها میتوان سطحهای زبانی صتفها و قشرهای گوناگون را بازشناخت. دنباله . . .
در آشپزخانهی زبان فارسی
(نگاهی به کاربرد فعل "خوردن" در زبان فارسی)
درنگی در زبان فارسی و گفتوگوی روزمرهی فارسیزبانان و نگاهی به شمار عبارتها و استعارههایی که در این زبان برای فعل «خوردن» و انواع خوراکیها به کار میرود، موجب شگفتی هر پژوهندهای میشود. گرچه میتوان حدس زد که در همهی فرهنگها استعارههایی در رابطه با خوردن و خوراکیها موجود باشد. لیکن خوردن و مسایل مربوط به آن، چنان با فرهنگ و زبان فارسی آمیخته شده است که میتوان ادعا کرد که حذف این استعارهها از زبان فارسی، ارتباط فارسیزبانان را با واقعیت مادی اگر نه گسسته، بلکه دستکم بهشدت مختل میسازد و شرح بسیاری از حالتهای روحی ـ روانی و موقعیتهای گوناگون اجتماعی را اگر نه ناممکن، دستکم بسیار محدود میکند. ذهن فارسیزبانان در موقعیتهای گوناگون و بسیار متفاوت زندگی روزمره، از عبارتهای ساختهشده از فعل "خوردن" استفاده میکند و ما برای نمایاندن دامنهی گستردهی این کاربرد، تنها نمونههایی از آنها را در زیر میآوریم : دنباله . . .
اندیشهی سیاسی سعدی
زمینه و زمانهی سعدی سعدی شیرازی (٦۰٦- ٦۹۰ه. ق) در دورهای چشم به جهان گشود که ایرانزمین از هر سو عرصهی تاختوتاز نیروهای ویرانگر زندگی اجتماعی قرار گرفته بود. از سوی غرب صلیبیان، حکومت در حال زوال سلجوقیان را هرچه بیشتر بهسوی نابودی میکشاندند. از سوی شرق مغولان از کشتهها پشته میساختند، و از درون نیز، امیران و حاکمان محلی با باجوخراج و درگیریهای خونبار داخلی، عرصهی زیست اجتماعی را به جهنمی سوزان تبدیل کرده بودند. سعدی از زمانهی خویش چنین یاد میکند:
ای محمد گر قیامت می برآری سر ز خاک / سر برآور وین قیامت در میان خلق بین زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار / در خیال کس نیامد کانچنان گردد چنین
در نیکاندیشی و بزرگمنشی سعدی همین بس، که در چنین زمانهی خونریزی از آموزهی
بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضو ها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامد نهند آدمی
سخن به میان آورده است. هر چند نباید از یاد بُرد که نه سعدی خود توانست به این آموزه همواره پایبند بماند و نه در جامعهی آن روز ایران این آموزه قابل تحقق بود. نکتهی مهم اما این بود که سعدی با این آموزه، افقی بسیار انسانی فراراه ذهن و زبان جامعه گشود. دنباله . . .
نام "نوروز" در انگلیسی
در سالهای اخیر كه نوروز كاربُردی جهانشمولتر و فراگیرتر از پیش یافته و كمكم بهگونهی یك كلیدواژهی ایرانی از سوی مردم دیگر كشورها شناخته شده و وارد ِ فرهنگ ِ زبانهای بزرگ جهانی و نیز زبانزد ِ بسیاری از مردم جهان و كارگزاران نهادهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی گردیده است، ضرورت نگاشتن درست آن در رسانههای چاپی و الكترونیك در متنهای جُز فارسی و حتا گاه متنهای فارسی كه از سر ِ ناگزیری به خط لاتین نوشته میشوند، پیش آمده است. امّا همگان در نگارش این واژه، شیوه و املایی یكسان به كار نمیبرند و درنتیجه، این امر، آشفتگی بسیاری در كار ِ شناساندن جشن بزرگ ملی ما به دیگران، پدید آورده است. دنباله . . .
روابط خانوادگی در ادبیات عامیانهی ایران
با آنکه بسیاری از اصلاحات در قانون خانوادهی ایران از قوانین غیرایرانی، بهویژه قوانین اروپایی ریشه گرفته است، ولی منبع اصلی "قانون خانواده"ی کنونی ایران، در حقیقت حقوق شیعه اثنا عشری است. (۳) بااینحال ما ناگزیریم منبع دیگر این تأثیرگذاری، یعنی "سنت و عرف" را نیز در توضیح و تعبیر قوانین خانواده در ایران بشناسیم. قصد این مقاله پژوهش در این زمینهی گسترده نیست، بلکه ارایهی نشانههایی از گرایشها در روابط خانوادگی میان زنان و شوهران، پدران و مادران و فرزندان و جز آن است که در ادبیات عامهی ایران نیز متجلی است. مایهی اصلی ادبیات عامیانه در بیشتر موارد بسیار کهنه است، بااینحال چون این ادبیات از یک سو عقاید عامه را بارتاب میدهد، و از سوی دیگر نیز بر این عقاید تأثیر میگذارد. بررسی و ارزیابی آن، و نیز تعیین مقبولیتی که به اصلاحات و قانونگذاری اجتماعی میدهد، ارزشمند است. (٤) در ادبیات عامهی ایران، برای قصهگوی یک داستان، سلسلهمراتب خانوادگی امری بدیهی و مسلم است. این موضوع با ظرافت بسیاری در داستان "تقسیم غاز" خلاصه شده است: دنباله . . .
مسایل واژهسازی
واژهسازی مسالهای است موردی و سیر زبان فارسی و واژهسازی در این چهل – پنجاه ساله هم پشتیبان این مدعاست. حکمهای کلی ازایندست که میتوان و باید در برابر هر واژهی خارجی یک واژهی فارسی گذاشت، حکمیست نادرست و نشدنی. حکم به اینکه به هیچوجه واژه نباید ساخت و واژههای خارجی را به همان صورت پذیرفت، نیز حکمی است نادرست و نشدنی. و یا تصور اینکه در برابر تمام مفهومها و نامهای تازهی فرهنگ اروپایی، در کنابهای کهن، ناگزیر برابری یافت میشود، سادهاندیشانه است. و در این میانه راه سومی هم هست:
باید دید کجا میتوان یافت و باید ساخت و کجا نمیتوان یافت و ساخت. یعنی سنجشی دقیق و موردبهمورد.
در این مورد هم حتا نمیتوان حکم کرد که اگر امروز ساختن واژهای برای مفهومی معین ممکن نباشد، دلیل آن است که امکان ساختن آن یا یافتن برابری دقیقتر و درستتر برای آن در آینده نیز ناممکن است، زیرا سیر زبان و آمدن واژهها و قالبهای تازه، این امکان را میدهد که پس از جاافتادن آن ها در زبان، راه برای ساختن ترکیبهای تازهتر با آنها یا ساختن شکلهای قیاسیِ همانند آنها، هموار شود. چنانکه ساختن "جشنواره" برای "فستیوال"، برای مثال، راه را برای ساختن "ماهواره" هموار کرد. و آن کس که "پیشوند" و "پسوند" را ساخت، راه را برای ساختن "شهروند" هموار کرد و شاید راه ساختن جشنواره را نیز ساختن ِ سنگواره (برابر فسیل) پیش از آن هموار کرده بود. دنباله . . .
نقش و جایگاه زبان در شعر معاصر ایران
با ظهور نیما و طرح تازهای كه او در شعرِ فارسی افکند، جریان شعر فارسی در مسیر تازهای راه یافت و انواع جدیدی از شعر فارسی پدید آمد. نیما راهی تازه را به شاعران پس از خود نشان داد تا آنان، هر یك به فراخورِ استعداد، توانایی و ذوق خویش از آن راه، دنیاهای تازهای را تجربه كند. زبان به عنوان یكی از بنیادیترین ابزارهای بیانی، در كانونِ توجه برخی از شاعران معاصر ایران قرار گرفت و در نزد آنان «زبانورزی» هدفِ اساسی شعر قلمداد شد. این بخش از شعر امروز ایران با تأكید بر تكنیك، پرهیز از استعارهپردازی و تزیینگرایی و فاصلهگیری از ادبیت در شعر، تلاش میكند تا شعری كاملن متفاوت باشد و راهی تازه را برگشاید و بازنماید. اما پافشاری مداوم شیفتگان "شعرِ زبانگرا" بر نحوشكنیهای پیدرپی، زمینهی سوءِتفاهمی گزنده را برای بسیاری از نوآمدگان امروز فراهم آورده است و آن سوءتفاهم گزنده این است كه بهجای آنكه شعر را یك آفرینش هنری گمان كنند، آن را تا حد یك پدیدهی فنی پایین میآورند.
جهتگیری عمومی شعر کلاسیک فارسی بهسوی زبان و بیانی فاخر و رسمی است و بسیاری از واژهها و ساختهای زبانی را به جرم «غیرشاعرانهبودن» به خود راه نمیدهد. به همین دلیل، از بیان طبیعی و منطق معمول كلام فاصله گرفته است. تنگنای وزن و قافیه نیز در افزایش این فاصله سهم زیادی دارد. ما از قلههای سرافراز و غرورآفرین شعر فارسی كه بگذریم، انبوه شاعرانِ مقلد را میبینیم كه یا درك شایستهای از زمانِ خویش نداشتهاند یا آنچه که آن روز پنداشتهاند، با شرایط امروزِ جامعهی ما و با زیباییشناسی معاصر سازگاری ندارد. دنباله . . .
دربارهی تغییر خط فارسی
بارها خوانندگان از ما پرسیدهاند که دربارهی تغییر خط فارسی و بهویژه تبدیل آن به خط لاتینی چه عقیدهای داریم؟ نخست باید دانست که هیچ خطی در دنیا کامل نبوده و نیست و اگر بخواهیم خطی داشته باشیم که صوتهای گفتار را تمامی ثبت کند، چنانکه خواننده، از روی علامتهای خط، درست بهصورت ملفوظ کلمات پی ببرد، علامتهای آن به اندازهای فراوان میشود که آموختن و بهکاربردن خط را بسیار دشوار میکند.
دیگر آنکه، میان خطهایی که در کشورهای گوناگون جهان و نزد ملتهای مختلف معمول است، البته برخی نارساتر، برخی کاملتر، برخی آسانتر و برخی دیگر دشوارتر است. از خط چینی که برای هر کلمه علامتی جداگانه دارد و نشانههای خطی آن غالبن نه بر لفظ، بلکه بر معنی دلالت میکند و از خط ژاپنی که پس از چینی از دشوارترین خطهای دنیا است، در اینجا گفتوگو نمیکنیم. اما میان خطهایی که نزد ملتهای غربی متداول است، و درست یا نادرست، امروز چشم همهی ما به ایشان است، باز برخی در کمال دشواری و نارسایی است. در بارهی نقصهای خط انگلیسی و فرانسوی دانشمندان آن دو کشور خود بحثهای مفصل و دقیق و گاهی پرشور کردهاند، تا آنجا که یکی از دانشمندان فرانسه خط امروزی متداول در آن کشور را "شرمساری ملی" خوانده است.
نقصهایی که برای خط فارسی برشمردهاند اینها است: دنباله . . .
"ماشیننوشته"ها
(ادبیات رانندگان جادهها)
کمتر کسی را مییابیم که در جادههای ايران سفر کرده باشد و بگويد که هرگز خودرويی را ندیده است که روی آن بيت شعر يا عبارتی (معمولن از دیدگاه ادبی کممايه ولی گاه زيرکانه) نوشته شده است.
مسافرانی که در پس اين خودروها حرکت میکنند، با چشمبرداشتن از جاده و اطراف، کنجکاوانه اين بیتها و عبارتها را میخوانند و از خواندن آنها گاه شاد و گاه از معنای نهفته در آنها رنجيده میشوند. اين نوشتهها معمولن پیرامون موضوعهای عاشقانه، عاطفی و يا مذهبی هستند. دنباله . . .
فرهنگ شادمانی در ادب فارسی(نگاهی تازه به زندگی و شخصیت ملانصرالدین) (حاجی فیروز = ملانصرالدین)
فرهنگ شادمانی، بخشی از فرهنگ زندگی است. شادمانی و خندستانیکردن در ادب فارسی سه بخش مهم دارد:
- هزل: رسوا کردن و برهنه کردن خصوصیات فردی و پنهانی افراد است که دنیای ممنوعهها را نیز دربر میگیرد. مانند: هزلیات سعدی و مولانا و...
- هجو: نیشخندی است بر اخلاق و منشهای انسانها که جنبهی فردی آن قوی است. مانند: هجویات سنایی و سوزنی سمرقندی و انوری و ....
- طنز: گریهخندههای عارفانه بر زندگی است. کشف و برهنه کردن تضادها و ناهماهنگیهای زندگی است. سمتوسوی اجتماعی دارد. رقص بر شمشیر است. در اقلیم ستم و مگو و مکن و مبین، طنز و بهویژه طنز شفاهی رونق میگیرد تا دمی خنده بر لبها بنشاند و آرامش بخشد. طنز، لبریختههای شادی و رنج است. دنباله . . .
"سرنام" در زبان فارسی
یکی از ویژگیهای زبان فنی و علمی امروزی توانایی ساخت سرنام (acronym) است. سرنام همانگونه که از نامش برمیآید، نام یا واژهای است که از سرهمگذاشتن حرفهای نخست چند واژه ساخته میشود. از سرنامهای معروف «اوپک» است به معنی "سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت" (OPEC= Organization of Petroleum Exporting Countries) یا «ناتو» به معنی «سازمان پیمان [اقیانوس] اطلس شمالی» (NATO= North Atlantic Treaty Organization ). دنباله . . .
مقایسهی ادبیات کلاسیک فارسی و اروپایی
در این نوشتار، همانندی و ناهمانندیهای ادبیات، (بهویژه شعر) کلاسیک فارسی و اروپایی بهصورتی کوتاه بررسی گردیده است. محدودهی زمانی مقایسهی ما در این نوشتار نیز مربوط به ادبیات رسمی (شعر كلاسیك) است و جریانهای پرشتاب ادبی امروز را – چه در ایران (۳) و چه در اروپا – دربر نمیگیرد. محورهای قابلبررسی در این نوشتار به قرار زیر است: دنباله . . .
دربارهی ریشهی فارسی واژهی عشق
زیباترین واژهی زبان فارسی که تا چندی پیش همه آن را عربی میدانستهاند و درشعر و ادبیات فارسی و بهویژه عرفان ایرانی جایگاهی بلند و برجسته دارد واژهی "عشق" است.
این واژه ریشهی هند و اروپایی دارد و پیشینهی آن بدین قرار است: دنباله . . .
(زبان فارسی از آشوب تا سامان)
زبان فارسی يا فارسی دَری، ستون استوار تاريخ و فرهنگ و شناختنامهی ايرانيان، افغانان، تاجيكان و برخی تيرههای فارسیزبان در ديگر كشورهای آسيای باختری و مركزی، و سرمايهی مشترك معنوی ملتها و تيرههای ياد كرده است. اين زبان، شاخهای از زبانهای ايرانی است كه خود به شاخهی بزرگتر گروه زبانهای هندو - ايرانی میپيوندد و در كليدواژههای زبانشناختی، از آن به نام "فارسی نو" ياد میشود (در برابر فارسی باستان / كهن، زبان روزگارِ هخامنشيان كه نوشتههای اندكشماری به خط ميخی از آن برجا مانده است و فارسی ميانه، زبان روزگار پارتيان/ اشكانيان که شمار بيشتری سنگنوشته و كتاب به دبيره (خط) پهلوی از آن در دست داريم). دنباله . . .
زبان عامیانه، اصطلاحات و ضربالمثلهای فارسی
نگا. = نگاه کنید به
آ
آب = عزت و رونق، طراوت و تازگی، روح، شراب خالص
آبِ آب = آبکی، بیمایه، بیرنگ
آب از آب تکان نخوردن = رخ ندادن جنجال و هیاهو، آرام ماندن اوضاع
آب از آتش برآوردن = کار محال کردن
آب (ها) از آسیاب افتادن = فرو نشستن هیاهو، از یاد رفتن ماجرا
آب از لب و لوچهی کسی سرازیر شدن = تمایل شدید داشتن، به طمع افتادن
آب از دریا بخشیدن = از کیسهی خلیفه بخشیدن
آب از سر گذشتن = کار از چاره و تدبیر گذشتن
آب از گلو پایین نرفتن = غصه و ناراحتی شدید داشتن
آب اندام = زیباتن و خوشرو
آبباریکه = درآمد اندک اما مرتب
آببردار = دوپهلو، کنایهآمیز
آب برداشتن = هدف دیگری در پس کاری وجود داشتن
آب بستن در چیزی = آبکی و رقیق کردن
آببندی کردن = آرامآرام به کار انداختن دستگاه نو
دامنهی نفوذ و تاثیر زبان فارسی در زبانهای جهان
زبانهای دنیا را ٦ هزار دانستهاند. برخی از این زبانها بسیار به هم شبیه هستند .ازاینرو همهی زبانها را میتوان در ٢٠ گروه عمده جای داد. یکی از مهمترین گروههای زبانی، هندواروپایی است که همهی زبانهای شبهقارهی هند - ایران و نیز اروپایی را دربر میگیرد. در روزگار ابن بطوطه وی در همهی مناطق غیرعربی که سفر نموده با زبان فارسی مشکل گفتاری خود را حل میکرده است. حتا در چین و بلغارستان و ترکستان کلمههایی از فارسی وجود دارد و از این نظر با زبان یونانی قابل مقایسه است.
زبان فارسی از قدیمترین زبانها و از گروه زبانهای هندوایرانی است که زبانی پیوندی است. این گروه زبانی مجموعهای از چندین زبان را شامل میشود که بزرگترین جمعیت جهان به این گروه سخن میگویند و صدها واژهی مشترک میان فارسی و آنها وجود دارد. ریشهی بسیاری از کلمههای پایهای زبانهای اروپایی مانند: است، مادر، پدر (فادر، فاتر)، برادر، خواهر، دختر (داتر)، بد، خوب (گود)، بهتر (بتر)، تو، من، مُردن، ایست و مانند آنها یکی است. از زبان فارسی امروزه دهها کلمهی بینالمللی مانند : بازار، کاروان، کاروانسرا، کیمیا، شیمی، الکل، دیتا، بانک، درویش، آبکری، بلبل، شال، شکر، جوان، یاسمین، اسفناج، شاه، زیراکس، زنا، لیمو، تایگر، کلید، کماندان، اُرد (امر، فرمان)، استار، سیروس، داریوش، جاسمین ، گاو ( گو = کو Cow)، ناو، ناوی، توفان، گاد God، نام، کام، گام، لنگ = لگ ، لب، ابرو، بدن، روز و ... به بیشتر زبانهای مهم دنیا راه پیدا کرده است. دنباله . . .
پیرامون وازه و واژهسازی،
شیوههای برابرسازی و برابریابی
فیروزه ناظرى*: تعریف شما از «واژه» چیست؟
- اگر بخواهم بهشکلى کاملن فنى به این پرسش شما پاسخ بدهم، باید اصطلاحاتى تخصصى مانند «تکواژ»، «تکی»، «آهنگ صدا»، «مفهوم» و... را به میان بکشم که درکشان نیاز به ساعتها بحث دارد و از حوصلهی مخاطب شما نیز خارج است. بنابراین اجازه بدهید به همین تعریف ساده بسنده کنیم که «واژه» همان واحد سازندهی جمله است که در خط فارسى آن را با اندکى فاصله با واحدهاى دیگر مىنویسیم و یک معنى مشخص دارد. دنباله . . .
(دربارهی تاثیرات زبان عربی در پیدایش زبان دری و شعر عروضی فارسی
و اشکال و انواع سبکهای ادبی )
این مطلب بر همه روشن است که ادبیات فارسی در دوران پس از اسلام، از جهات قوی و برجستهی فرهنگ ایرانی است. در طی پنجاه سال اخیر ـ اگر در زمینهی علوم و معارف دیگر کار جدی و نظرگیری انجام نگرفته باشد، در این رشته کار زیادی صورت گرفته است. خاورشناسان اروپایی از لحاظ اسلوب تحقیق در این گسترده بررسیهای ادبی و تاریخی، برای روشنفکران ایرانی نقش راهنما داشتند. آن روشنفکران ایرانی که از مدارس قدیمه ما بیرون آمده و از تعلم صمدیه و صرف سیر آغاز کرده و تا مغنی و مطول رسیده و زبان عربی کلاسیک را میدانسته و به علوم ادبی علاقه داشتهاند، با آموختن اسلوب اروپایی ِ تحقیق، خیلی زود توانستند به کارشناسان معتبری مبدل شوند و گاه از معلمان باختری که غالبن کمیت آنان در فارسی و عربی میلنگید، در گذرند و نمونههای باارزشی از تحقیق و تحلیل عرضه کنند. دنباله . . .
چهرههای فولکلوریک در قصهها و مثلهای ایرانی
کار بر روی فرهنگ عوام (فولکلور) در ایران طی سالهای اخیر نسبتن وسیع و خوب انجام گرفته است، چیزی که آن را باید مرهون تلاش تحقیقات کسانی دانست که شاید اغلب از وسایل لازم برای این کار دشوار نیز محروم بودهاند. در این زمینه هدایت، صبحی، انجوی، شاملو، جمالزاده، امیرقلی امینی هر یک در دوران خود و در گسترهی معین (مانند اصطلاحات، امثال، قصهها، ترانهها، لغات و...) خواه متعلق به تهران، خواه شهرستانها، آثاری نشر دادهاند. کسانی که در همین عرصهها شاید با دامنهی محدودتری فعالیت کردهاند نیز کمشمار نیستند و گاه برخی تکنگاریهای بسیار باارزش هم دربارهی عادات و آداب تهران و شهرستانها منتشر شده است. از این کوششهای بزرگ و ضروری هنوز باید بهرهبرداری شود: دنباله . . .
درآمدی بر جامعهشناسی ادبیات
«اجتماعیات در ادبیات» ایران بهطور عمده به تلاش جامعهشناسان و نیز ادیبان علاقهمند به مسایل اجتماعی، دربارهی فهم عناصر اجتماعی در ادبیات ایران، و بهویژه شعر و متنهای ادبی مربوط میشود. این درس از سال ۱۳۴۸ در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران (و نخست توسط دکتر غلامحسین صدیقی) تدریس میشده است. دکتر روحالامینی معتقد است: «جامعهشناسی ادبیات، جامعهشناسی متن ادبی است اما پیداكردن مسایل اجتماعی در آثار، «اجتماعیات در ادبیات» است. » (روزنامه ایران، ۱ تیر ۱۳۸۱)
ادبیات ایران، هم به همهی میراث نوشتهی پیشینیان ما اطلاق میشود و هم به ادبیات بهصورت خاص. برخی از منابع ادبی مورد بررسی، به بُعدهای عام ادبیات باز میگردد، مانند کتابهای تاریخی، وقفنامهها و ...(ر.ک. روحالامینی، ۱۳۷۵). اما با تاکید بر ادبیبودن موضوع مورد مطالعه در این رشته، میتوان «اجتماعیات در ادبیات» را به «جامعهشناسی ادبیات» پیوند زد. از این رو بحث «اجتماعیات در ادبیات» را میتوان در دو گسترهی بنیادی بررسی کرد: دنباله . . .
داستان "پاورفی"در ایران
داستان شكلگیری ادبیات عامهپسند امروزی در ایران، خودش به یك داستان عامه پسند دیگر شبیه است. داستانی كه برای فهم و شناخت بهتر موقعیت عامهپسندهای امروزی حتمن باید سری هم به آن زد. ما اینجا فقط خلاصهی داستان را تعریف كردهایم، با معرفی چند كاراكتر اصلی داستان كه خودشان از داستاننویسهای قهار روزگار بودهاند. به قول كورت ونه گات: بله، رسم روزگار چنین است! رمانهای عامهپسند نوین، از پاورقیها آغاز شدند. پاورقیهای یكی-دو صفحهای كه نخست در مجلههای خانوادگی چاپ میشدند و بعدها به كتاب تبدیل میشدند. روزنامهنگاری و نویسندگی به شكل امروزیاش در ایران، از اواسط حكومت قاجار و دوران محمدعلی شاه آغاز شد؛ امّا پاورقیها، همان زمان به دنیا نیامدند. روزنامهنگاران قدیمی از پاورقی مشهور "تهران مخوف" به عنوان اولینهای این نوع، یاد میكنند، تهران مخوف را مشفق كاظمی نوشت و در روزنامهی ستاره ایران چاپ شد. دنباله . . .
خانوادههای زبانی
بزرگترین خانوادهی زبانهای جهان، زبانهای هندواروپایی و یا آریایی است. خانوادهای كه امروزه در هر ۵ قاره پراكنده شده و چه از نظر پراكندگی در میان كشورها و قارهها و چه از نظر جمعیت سخنگویان بزرگترین خانواده است.
همهی اروپا در چیرگی زبانهای اروپایی است كه شاخهای از زبانهای آریایی بهشمار میآید. در آسیا زبانهای هندی و ایرانی میلیونها سخنگو دارند و به دلیل استعمار دولتهای اروپایی در چند سدهی گذشته، همهی قارهی آمریكا و استرالیا و همچنین بخش بزرگی از آفریقا به زیر چیرگی زبانهای اروپایی رفته است.
دیگر خانوادههای بزرگ عبارتند از:دنباله . . .
نفوذ زبان و ادبیات فارسی در قلمرو عثمانی
زبان شیرین فارسی و فرهنگ گرانمایهی ایران سدههای دراز در بخش بزرگی از جهان متمدن قدیم سروری و سرافرازی داشت، و از كرانههای اقیانوس اطلس تا اقیانوس كبیر، و از فرغانه تا بغداد، و از دهلی تا قسطنطنیه، و سرانجام از سنگاپور تا اسپانیا، زبان اهل ادب و ذوق و حال بود. در سدهی هشتم هجری در همان سالها كه معماران چیرهدست ایرانی در ساختن بنای معروف الحمرا در اسپانیا میكوشیدند، خنیاگران چینی برای ابن بطوطه جهانگرد مراكشی غزل سعدی را میخواندند:
تا دل به مهرت دادهام / در بحر فكر افتادهام
چون در نماز استادهام / گویی به محراب اندری
در همان سالها كتیبهی سنگهای مزار را در جاوه و سنگاپور به فارسی مینوشتند. ازآنجمله بر سنگ قبری از سال ۸۲۳ كه سی سال پیش در مالایا كشف شده، این غزل سعدی را نگاشتهاند:
بسیار سالها به سر خاك ما رود / كاین آب چشمه آید و باد صبا رود
در آن میان زبان و ادب فارسی در آسیای صغیر و دیگر سرزمینهای قلمرو عثمانی جلال و شكوهی دیگر داشت. دنباله . . .
تیپهایگوناگون زندر داستانهایمعاصر ایرانی
از زمانى که شهرزاد با گفتن داستانهایى از حیله و مکر زنان، آشوب دل شهریار را بیشتر مى کرد تا امروز این موجود عجیبوغریب و چندوجهى که با تاباندن نورهاى مختلف بر او طیفهاى جدیدى از شخصیتش را به نمایش مىگذارد، در داستانها جاخوش کرده و بىحضورش داستاننویس براى رنگوبودادن به نوشتهاش باید به فکر مقدمهچینی دیگرى باشد. زنهاى هزار و یک رنگ هزار و یک شب، مادام بوارى، آناکارنینا، زنهاى بور و مشکى هیچکاک، زنهاى اندرونىنشین و مظلوم یا مظلومنماى نویسندگان معاصرمان، صورتکهاى گوناگونی از زن را برایمان به تصویر کشیدهاند. قدیمىترین و پابرجاترین نقشى که زنها در قصهها به عهده داشتهاند، نقش مادرانه بوده است. "زن – مادر" در داستانهاى مردانه و زنانه تقریبن حضور یکسانى دارد. ممکن است داستاننویس زن به علت احساس "همذاتپندارى" با مادر داستانش، به داستان کیفیت دیگری بدهد، ولی در حس بنیادىاش با داستاننویس مرد تفاوت زیادى ندارد. به علت غریزىبودن مساله، فرهنگ و جغرافیا هم مانند جنسیت تاثیر مهمى در ایجاد و درک احساس مادرانه ندارد. دنباله . . .
تاریخ خط حرفی در ایران و جهان
میگویند كه هندوان در آغاز هر كتابی مینویسند: «درود بر كسی باد كه خط را اختراع كرد.» ما نیز چنین ستایشی را بهحق در خور آن كس میدانیم، چون كلید هر دانشی خط است. بیجهت نیست كه آغاز دوران تاریخی را با پیدایش خط میزان كردهاند. دیرزمانی است كه مردم جهان پی به اهمیت آن برده و خواستهاند كه بدانند كی و كجا و چهگونه اختراع شده است.
چنانكه از كتابهای فارسی و عربی و یونانی آشکار میشود، موضوع اصلی الفبا و مخترع آن چندین بار در تاریخ جهان زمینهی بحث و جدل دینی و فرهنگی بوده است.
تا یك سدهی پیش موضوع الفبا را بهگونهای با روایات مذهبی مربوط كرده بودند كه كسی از ترس تكفیر جرات سخنگفتن در آن باره را نداشت و كمكم موضوع بدین سادگی را با غرضهای خاصی به موضوع باستانشاسی در آمیختند و کوشیدند پردهای بر روی تاریخ این اختراع شگفتآور بكشانند و مخترع خط الفبایی را به دست فراموشی بسپارند.
در اسناد كهن اروپایی مدركی دیده نمیشود كه از مخترع خط نامی برده باشد و هنگامی كه در اینباره سخن میگویند، جز افسانه و اوهام چیز دیگری دستگیر كسی نمیشود. در ایران با این كه سدههاست كه به علت تعصبهای جاهلانه و خرابكاری زندیقان از جعل و دستخوردگی در مدارك تاریخی فروگذار نشده است، با این همه خوشبختانه از لابهلای سطور تاریخ میتوان اسناد و مداركی تاریخی و فنی یافت كه بهگونهای روشن تاریخ الفبا را نشان میدهند.
ما پیش از اینكه وارد بحث تاریخی شویم توجه خوانندگان را به دو نكته جلب میكنیم: دنباله . . .
نقش و تصویر در ادبیات فارسی
زنده یاد هانری ماسه از ایرانشناسان نسل گذشته تنها كسی است كه افزون بر آشنایی كامل با ادب فارسی به خلقیات و هنرهای عامیانهی ایرانیان نیز توجه بسیار داشت. كتاب «اعتقاد و عادات ایرانیان»Croyances et coutumes Persanes,Paris 1938 حاصل نخستین آشنایی نزدیك و دلبستگی او به مردم این سرزمین بود. پس از آن در طی نیم سده كوشش و با انتشار «تمدن ایرانی» و «منتخبات نظم و نثر فارسی» و دهها مقاله جهانیان را بیش از پیش با شگفتیهای تمدن و ادب ایران آشنا كرد، وی هرگز از مردم بازار و روستاها نیز غافل نشد و یكی از آخرین كارهای او در این زمینه مقالهای با عنوان: Imagerie popoulaire de I'Iran است كه در مجلهی آر آزیاتیك جلد پنجم – بخش ۳ - سال ۱۹٦۰ به چاپ رسیده است و ما برای معرفی بیشتر این زباندان و ایرانشناس بزرگ برگردان فارسی آن را در پایین میآوریم:
در سدهی نوزدهم میلادی در ایران برای انتشار چند روزنامه چاپخانهای تأسیس كردند كه در واقع دستگاه چاپ سنگی (لیتوگرافی) بود. این روش تا آخرین سالهای این سده برای چاپ روزنامه، نشریات عامیانه و متنهای ادبی و علمی به كار میرفت . برخی از این كتابها كه به دقت لیتوگرافی شده با هنرهای عامیانهی ایران بستگی دارد، چه گروهی از سازندگان تصویرهای آنها بهویژه میرزاحسین از خلقیات معاصران خود الهام میگرفتند. برای مثال، من چاپ زیبای هزارویكشب (۱۲۷۳)، مجموعه ضربالمثلها (۱۲۷۳) و اسكندرنامهی منظوم (۱۲۷۴) (۱) را نام میبرم . دنباله . . .
دربارهی نقد شعر
طی سالهای اخیر درباره ی شعر و نقد شعر کهن و شعر امروزی در کشور ما کتابها و رسالههای فراوانی نوشته شده است. یکی از جالبترین کتابها در این میانه "صور خیال در شعر فارسی" از شفیعی کدکنی است. در کتاب ذکرشده نخست این صور خیال مورد بحث نظری بسیار وسیع قرار میگیرد و سپس بر شعر فارسی از آغاز سدهی سوم هجری تا سدهی ششم هجری (دوران امیر معزی و لامعی و ارزقی) انطباق مییابد و امید است این بررسی که گویا مجلدات متعددی را در بر خواهد گرفت ادامه یابد. (. . .)
از آثار دیگری که اینجانب با آنها آشنا هستم . . . دنباله . . .
قصه و قصهپردازی در مثنوی مولوی
مثنوی، شاهكار عرفانی سدهی هفتم و از ستونهای چهارگانهی ادب فارسی، از معدود آثاریست كه در عین دیرینگی، از بسیاری جوانب همچنان تازگی و طراوت خود را حفظ نموده است. زبان راوی، سادگی و بیپیرایگی لفظی، معنی ژرف و سهل و ممتنع، بهكارگیری قصه و تمثیل و به تبع آن، جهانشمولبودن این شاهكار جاوید ادب پارسی بدان تازگی بخشیده است و آن را از بسیاری جوانب از جمله در ساختار داستانی، قابلبررسی ساخته است. ما در این نوشته با نگاهی كلی به داستانهای مثنوی، به بیان نوع ادبی قصهها، برخی ویژگیهای ساختاری و سرانجام بررسی مهمترین عناصر داستانی در آنها خواهیم پرداخت. دنباله . . .
نقش و کاربرد قصه در ادب فارسی
قصه از برجستهترین و رایجترین گونههای ادبیات عامه است كه با طبیعت و زندگی مردم پیوند نزدیك دارد ، گوناگونی یك قصه و نقل آن به این سبب است كه ادبیات عامه در آغاز صورت شفاهی داشته و از فردبهفرد و نسلبهنسل دیگر انتقال یافته و سپس برای بقا و استمرار در هر عصر و دوره و در هر جامعه و فرهنگ، خود را با نظام اجتماعی رایج تطبیق داده و با الگوهای اجتماعی آن جامعه و آن دوره همنوا نموده است. ساخت معنایی قصه بر دو اصل واقعگرایی و خیالپردازی نهاده شده است. آمیختگی این دو اصل یا خصلت، قصه را زیباتر و دلپذیر و مقبول طبع عام و خاص كرده است. دنباله . . .
نگارواره در ادبیات فارسی
نگارواره نقاشی نیست، بلکه "نوشتاری است که میخواهد نقش نقاشی را ایفا کند". اما در ادبیات کلاسیک فارسی نگارواره ها در شبکهی صور خیال به سود دنیای غیرواقعی محو میشوند. از این رو با وجود اصالت رنگها در متنهای ادبی ما، حجمها و حدود آنها نادرستاند. این امر در مینیاتور ایرانی نیز چنین است. در مقالهی حاضر، ما بدون بررسی تاثیر و تاثر میان مینیاتور و ادبیات، این وجه، یعنی حضور ابزاری و غیرواقعی نگاروارهها در ادبیات فارسی را در مقایسه با ناواقعگرایی مینیاتور بررسی میکنیم و سپس به وجود نگارواره ها در برخی آثار از شعر معاصر فارسی اشاره میکنیم. دنباله . . .
«عدد» كلمهای است كه برای شمردن اشیاء و اشخاص به كار میرود و شمارهی آنها را بیان میكند. آنچه با عدد شمرده میشود، «معدود» نام دارد. مانند: چهار درخت، پنج كتاب، هفت دانش جو
در مثالهای بالا چهار، پنج و هفت را «عدد» و درخت، كتاب و دانشجو را «معدود» میگویند.
عدد چهار گونه است: دنباله . . .
تاریخچهی زبان پارسی در آذربایجان
در كتاب «البلدان یعقوبی» میخوانیم: «مردم شهرهای آذربایجان و بخشهای آن، آمیختهای از ایرانیان آذری و جاودانیان قدیمی، خداوندان شهر (بذ) هستند كه جایگاه بابك (خرمی) بود.»۱
در فتوح البلدان بلاذری (تألیف ۲۵۵ ق / ۲۴۸ خ) نیز در فصل «فتح آذربایجان» خبر از فهلویبودن زبان آذربایجان میدهد.۲
در اینكه زبان مردم آذربایجان ایرانی بوده، جای تردیدی نیست. بیگمان «آذری» از لهجههای ایرانی بهشمار میرفته است و همهی مؤلفان اسلامی نخستین سدههای هجری در اینباره اتفاق نظر دارند. دنباله . . .
تاثیر ترجمه بر واژگان و دستور زبان فارسی
زبان فارسی دارای جنبهها و جلوههای متنوع و متعددی است كه پژوهش دربارهی همهی آنها برای فرزندان این مرزوبوم وظیفهای است حتمی و لازم. مثلن پژوهش دربارهی زبانهای ایرانی پیش از اسلام، لهجههای محلی، زبان دری كهن و آثار بسیاری كه از آن باقی مانده است و همچنین پژوهش دربارهی زبان فارسی معاصر، بر ما فرض است، ولی آنچه بیش از همه مورد نیاز ماست، فارسی معاصر است و چون فارسی معاصر و آینده تحت تأثیر ترجمه از زبانهای اروپایی قرار دارد و خواهد داشت، مهمترین مسالهی زبان فارسی برای ما ترجمه است و سایر مسایل این زبان مانند تصحیح متنهای قدیم و زبانهای پیش از اسلام در درجهی دوم اهمیت قرار دارد. یكی از ایرادهای كار دانشگاهها و آموزگاران ادبیات این است كه به این مساله حیاتی یعنی فارسی معاصر و ترجمه، توجه لازم را نكردهاند و در نتیجه زبان امروز ما تحت تأثیر ترجمههای بد و ناقص قرار گرفته است كه دهها اصطلاح ترجمهای نامناسب حاصل آن است. اصطلاحهایی چون: قوهی مقننه، قوهی مجریه، قوهی قضاییه، فوقالذكر، اتخاذ تدابیر لازم و دهها مانند آن. دنباله . . .
پژوهش در ادبیات عامیانهی ایران
من از كمی پیش از انقلاب، نخست با محیط و سپس با همكاران فعال در زمینهی مطالعات فرهنگ مردم ایران در تماس نزدیك بودم و همواره کوشیدم این رابطه را حفظ كنم. با توجه به این تجربه در این مقاله بر چهار موضوع تاكید میكنم: نخست تعریف كوتاهی از پژوهش ادبیات عامیانه به عنوان حوزهای كه میتوان آن را در بین مطالعات فرهنگ مردم و انسانشناسی قرار داد. دوم، تاریخچهی این مطالعات در ایران؛ سوم، اشاره به برخی از مهمترین مضمون های پژوهشی در ادبیات عامیانهی ایران و چهارم، نتیجهگیری و ارایهی تصویری از مسایل كنونی و راههای حل آن ها. دنباله . . .
داستاننویسی از فرهنگ مردم
ادبیات كهن ایران یا منظوم است یا منثور (و گاه نثر و نظم با هم)؛ و به یك اعتبار به دو بخش مهم تقسیم میشود: حماسی و عشقی. گنجینهی ادبیات داستانی قدیم ایران عمدتن شامل این دو گروه است، یعنی یا حماسی است یعنی توصیف اعمال پهلوانان و بیان رشادتها و مردانگیها و ازجانگذشتگیهایشان و افتخاراتی كه برای قوم، میهن، ملت و یا شخص خود به ارمغان آوردهاند كه نمونهی كامل آن شاهنامهی حكیم بزرگوار ابوالقاسم فردوسی توسی است، و یا عاشقانه است كه شاید سخنگفتن از احساسات شخص باشد، ولی با مضمون وسیع و توصیف «من» برتر و گستردهتر شاعر. به عبارتی، بیان عشق است میان دو جنس مخالف و بیتابی ها و دلبستگیهایشان كه نمونهی مثالزدنی آن داستانهای حكیم نظامی است. چون: خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و ... دنباله . . .
قصههای عامیانه و "طوطینامه"
قصه یكی از اجزای ادبیات عامیانه است. «قصه» در لغت به معنی حكایت و سرگذشت است و در اصطلاح به آثاری اطلاق میشود كه در آنها تأكید بر رویدادهای خارقالعاده بیشتر از تحول آدمها و شخصیتهاست. در قصه یا حكایت، محور ماجرا بر رویدادهای خلقالساعه قرار دارد: «رویدادها، قصهها را پدید میآورد و در واقع ركن بنیادی آن را تشكیل میدهد، بی آنكه در گسترش و بازسازی قهرمانها و آدمهای قصه نقشی داشته باشد.» (۱) ویژگیهای قصهها بهگونهی خلاصه بدین قرار است: دنباله . . .
آسیبشناسی جنبش سرهنویسی
یکی از جنبشهای ایرانیان پس از انقلاب مشروطه جنبش سره یا پاکنویسی در زبان فارسی است. جنبشی که از همان آغاز همراهان و دشمنان بسیار جدی داشته است و امروز پس از یک سده، نه میتوان گفت که این جنبش پیروز شده است و نه میتوان دستاوردهای آن را نادیده گرفت. این که زبان در ایران در سدهی بیست و یکم از زبان آغاز سدهی بیستم فارسیتر است دستاورد همین جنبش است، درحالیکه سرهنویسان در میان نویسندگان (چه در آن زمان و چه امروز) اقلیتی کوچکند. برای آسیبشناسی این جنبش، بهتر است اندکی با تاریخچهی نثر فارسی دری آشنا شویم. دنباله . . .
شعرشناسی
وقتی از شما بپرسند شعر خوب یعنی چه، آیا میتوانید فورن به آن پاسخ دهید؟
در این باب ادیبان عرب و عجم بسیار بحث کردهاند و آنچه سرانجام به ما پاسخ دادهاند این بوده است که: شعر خوب آن است که ذوق انسان آن را انتخاب کند. با این تعریف اگرچه میتوان فهمید شعر خوب چیست ولی نمیتوان دلیل خوبی آن را ذکر کرد.
آنچه ما میخواهیم روی آن بحث کنیم، قدری بالاتر از این مقدار وصف است. ما میخواهیم روی آن قصور فکری و طفرهای تحقیق کنیم که از پدران ادیب و علمای معانی برای ما به میراث رسیده است. ما میخواهیم قدری دقیقتر شده و مقیاس و قاعدهی محققتری را به دست آوریم. دنباله . . .
ریشههای تاریخی اصطلاحات و ضربالمثلهای فارسی
١ – آب از سرچشمه گلآلود است
( اختلاف و نابهسامانی در هر کاری ناشی ار بیکفایتی و سوءتدبیر مسوولان است. "آب از سرچشمه گلآلود است" عبارتی است که ریشهی تاریخی دارد و از زبان بیگانه به فارسی ترجمه شده است).
● ( لطائف الطوائف ، برگ ١٣۹ ): خلفای اموی جمعن ١۴ نفر بودهاند که از سال ۴١ تا ١٣۶ هجری در سرزمین پهناور اسلامی خلافت کردهاند. در میان ایشان هیچیک در مقام فضیلت و تقوا همتای خلیفهی هشتم، عمر بن عبداعزیز، نبوده است. این خلیفه تعالیم اسلامی را تماموکمال اجرا میکرده است؛ دوران کوتاه خلافتش همراه با عدل و داد بود و بدون تکلف و تجمل زندگی میکرد.
روزی این خلیفه از عربی شامی پرسید: عاملان من در دیار شما چه میکنند و رفتارشان چهگونه است؟
عرب شامی با تبسمی رندانه پاسخ داد: دنباله . . .
فردوسیستیزی مدزن
در شمارهی هفتم و هشتم مجلهی «گوهران» (بهار و تابستان ۸۴، جلد دوم، برگهای ۳۴۸ـ ۳۵۹) مقالهای از دكتر محمد قراگوزلو با عنوان اصلی «تابوی فردوسی در محاق نقد» و عنوان فرعی «طرح مباحثی نو در فردوسی پژوهی» به چاپ رسیده است.
عنوان مقاله هر خوانندهی علاقهمند به فردوسی را به خواندن آن بر میانگیزد، ولی افسوس آن چه نصیب او میشود «چیزی است كمتر از هیچ». چرا؟ خدمتتان عرض میكنم. تابوشكنی و ساختارشكنی از همان آغاز در ساختار مقاله به چشم میخورد و «درآمد 0» ( که منظور صفر است!) دنباله . . .
استورهها و ادبیات کودکان
در این مقاله شیوهی استفاده از استورههای ایرانی برای کودکان مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته و از آنجا که شایسته است نویسندهی داستانهای کودکان به یافتههای علمی و نوین پژوهشگران توجّه داشته باشد، نخست داستان «آرش کمانگیر» از ادبیات ایران باستان و ادبیات فارسی و عربی بیان شده و پس از آن بازنویسی این داستان از "احسان یارشاطر" آورده شده است. سپس آثاری که در ادبیات معاصر بر بنیاد شخصیت آرش کمانگیر پدید آمدهاند معرّفی شدهاند. در پایان نیز خلاصهای از مقالهی «آرش کمانگیر؛ مژدهآور باران» که سیمای جدیدی از آرش کمانگیر در آن ارایه شده، آمده است و در پایان پیرامون نوشتن داستانهای استورهای نوین برای کودکان با توجّه به یافتههای علمی و نوین، طرح، راهکارها و پیشنهادهایی ارایه شدهاند. دنباله . . .
آمیزش ناسازها(بیان پارادوکسی) در ادب فارسی
واژهی Paradox از كلمهی لاتینی Paradoxum برگرفته شده و Paradoxum خود مركب از Para به معنی مخالف و مقابل و doxa به معنی رأی و اندیشه است. آنچه در این نوشته مورد نظر ماست معنی این كلمه در اصطلاح علم بلاغت است و در این علم آن را بیشتر در معنی سخنی دانستهاند كه با ظاهر متناقض و مهمل دارای معنی درست و ارزش زیباییشناسی باشد. (۱) در زبان فارسی، پارادوكس را به "تناقض"، "تناقض ظاهری"، "بیان نقیضی"، "ترویج تضاد"، "تلقیح تضاد"، "ناسازی هنری"، "موالاهالعدو"، "متناقضنما" و... ترجمه كردهاند. این آرایهی ادبی كه یكی از عاملهای زیبای برجستگی كلام است با آرایهای كه در كتابهای بلاغی قدیم با عنوان"تضاد" یا "طباق" مورد بحث قرار گرفتهست- اگر چه از یك مقولهاند - از دید زیباییشناسی بسیار متفاوتند. برای نمونه به بیت زیر بنگرید: دنباله . . .
دفاع از فارسی امروز
آقای ناصر تقوایی، فیلمساز، دربارهی فارسی حرفهایی زده شبیه حرفهای خیلیهای دیگر. حرفش این است که حرف روزنامهها و تلویزیون را نمیفهمد و نتیجه گرفته که معنی کلمهها عوض شده و “زبان فارسی تحلیل رفته، کوچک شده و معانیاش را ازدست داده” که من بعید میدانم اینطور باشد.
این که معنی کلمهها عوض شده که دعوا ندارد. تا بوده و بوده معنی کلمهها در حال عوضشدن است. اگر عوض نشود عجیب است. از قرن هفتم تا حالا کلمهی “بسیج” در فارسی بوده. ولی معنی الانش را مقایسه کنید با معنی آن در تاریخ بیهقی. یا این فحش محبوب دخترها “کوفت” که کاملن معنی قدیمش را از دست داده.
زبان تغییر میکند. تغییرهایی که ما شاید خوشمان نیاید. نسل شما میگفت: “گاف داد”، نسل بعدی گفت: “سه کرد” و حالا میگوید: “سوتی داد”. و شما متوجه معنیاش نمیشوید. خوب اگر تعصب نداشته باشید، معنی این یکی را هم متوجه میشوید. گیریم که خودتان هنوز اولی را به کار ببرید. دنباله . . .
پور سینا و ادبیات
(نگاهی بر کارهای ادبی پور سینا)
کوشش ما در این نوشتار در آن است که کارهای پور سینا را در ادبیات یادآوری کنیم و کوشش کنیم مقایسهای نیز میان بوتیقای او که مهمترین کارش در ادبیات است و شرح و توضیحی از فن شعر ارستو است، داشته باشیم. بدین جهت در آغاز نخست اشارهای کوتاه به کارهای ادبی و فلسفی پور سینا میکنیم و سپس به مقایسهی بوتیقای شیخالرئیس با فن شعر میپردازیم. دنباله . . .
رمان تاریخی در ادبیات معاصر ایران
پیدایش رمان تاریخی نوین فارسی کاملن تازگی دارد. نخستین آزمایش در این نوع ادبی، چنانکه پروفسور ادوارد براون (۱) در جلد چهارم اثر استادانهی خود در ادبیات فارسی (برگهای ۴۶۴- ۴۶۶) نشان داده، به قلم شیخ موسی همدانی، مدیر مدرسهی نصرت در شهر همدان بوده است. رمان عشق و سلطنت او ظاهرن در سال ۱۳۳۴ قمری نوشته شد و سه سال بعد در همدان به چاپ رسید. آقای چایکین (۲) نویسندهی کتاب شرحی مختصر درباره ادبیات فارسی نوین (۳) که به زبان روسی در مسکو چاپ و منتشر شده است، از رمان شیخ موسی خبر نداشته و در این نوشتهی خود، اثر صنعتیزاده به نام "دامگستران" یا "انتقامخواهان مزدک" را که در سال ۱۹۲۱م در بمبئی منتشر شده (۴) نخستین رمان تاریخی معاصر ایران معرفی کرده است. برتلس (۵) نیز در پژوهش خود دربارهی کتاب «رمان تاریخی قرن بیستم فارسی» نوشتهی ادواردویچ (۶) مینویسد این رمان را صنعتیزاده در زمانی که بیش از چهارده سال سن نداشته نوشته است، ولی آن را در سال ۱۹۲۱م در بمبئی و سپس در سال ۱۳۰۴ش در تهران به چاپ رسانده است. دنباله . . .
آموزشو پرورشدر دورانهای باستانیایران
(دورانهای پیش از اسلام)
در بحث و بررسی دربارهی آموزش و پرورش عصرهای باستانی ایران، کمبود شدید مدارک و اسناد وجود دارد و هر اندازه به تاریخ ورود اسلام به ایران نزدیک میگردیم، اسناد اینچنینی افزایش مییابد. بااینحال افزایش چنین اسنادی هرگز بدان حد نیست که بتوان مستقیمن به آموزش و کیفیت آن در عصرهای باستانی دست یافت. لیکن با توجه به نوشتههای مورخان غربی دوران باستان و همچنین اسناد و کتیبههای برجایمانده از آن دوران و با اندکی تعمق و تحلیل تاحدی میتوان از آموزش و پرورش عصرهای باستانی ایران و ویژگیهای آنها آگاه گردید.
با نگاهی به شواهد برجایمانده از دورانهای باستان میتوان گفت که در ایران باستان عوامل اولیهی آموزش و پرورش به قرار زیر بودهاند: دنباله . . .
کاریکلماتور، گونهای از نثر معاصر فارسی
کاریکلماتور گونهای از نثر معاصر است که برخی از ادیبان آن را به عنوان یک نوع ادبی پذیرفتهاند. این واژه را که از دو کلمهی «کاریکاتور» و «کلمه» مشتق شده است، نخستین بار احمد شاملو در مجلهی خوشه، سال ۱۳۴۷ پیشنهاد كرد و با وجود مخالفتهای برخی افراد به علت ساختار جعلشدهی این ترکیب، جای خود را در ادبیات امروز ایران باز کرد. کاریکلماتور گونهای از طنز ترسیمی و کاریکاتوری است که با واژهها بیان می شود و انواع گوناگون و موضوعهای متنوع اخلاقی، اجتماعی، عاشقانه و... را دربرمیگیرد. پرویز شاپور (۱۳۰۲ـ ۱۳۷۸) پیشگام این نوع ادبی در ایران بوده است و کمکم افراد دیگری نیز در این شیوه قلم زدند که بهتفصیل در این مقاله به آن خواهیم پرداخت: دنباله . . .
(دربارهی لزوم تغییر خط فارسی)
عیبجویی از خط عربی تازگی ندارد. ادیب و مورخ معروف ایرانی «ابوعبدالله حمزة بن حسن اصفهانی» که در میان سال های ۳۵۰ و ۳۶۰ هجری درگذشته است، بیش از هزار سال پیش از ما به معایب بسیار این خط برخورده و کتاب مبسوط و مستقلی به زبان تازی در این زمینه نوشته است به نام «کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف». یگانه نسخهی این کتاب در کتابخانهی مدرسهی خان مروی در تهران است و تعجب در این است که در نتیجهی بدی خط، نام همین کتاب را بهغلط خوانده و کلمهی «حدوث» را «حروف» خواندهاند.
بحث دربارهی معایب این خط بسیار دراز است و میتوان کتاب جداگانهی پرحجمی در این زمینه فراهم کرد. ناسازگاری این خط با زبان فارسی به اندازهای است که به این اختصار نمیتوان برگذار کرد. درحالحاضر بسیاری از کلمات فارسی اصیل هست که در تلفظ و اِعراب آنها در قسمتهای مختلف ایران اختلاف دارد. دنباله . . .
بازتاب جنسیت در کتابهای درسی ایران
کتابهای درسی آیینهی تمامنمای سیاستهای ایدئولوژیک، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. در جوامع مبتنی بر خودکامگی حزبی، دینی، نظامی و شخصیتی، گرایشهای فردپرستی، شخصیتستایی و القاء و تنفیذ زورمندانهی ایدهئولوژیک حزبی ـ دینی در کتابهای درسی نظری (مانند : ادبیات، تعلیمات احتماعی، تاریخ و حتا جغرافیا) بازتاب مییابند و تعاون و همبستگی اجباری، بدون توجه به تنوع فرهنگی، باورهای قومی، بومی، گروهی و فردی، بر همگان، اعم از زن و مرد، تحمیل شده، حتا تفاوتهای جنسیتی، سنی، شغلی نیز نادیده گرفته میشوند. برای تکوین، اجرا و تداوم دموکراسی باید مردم، یا ملت، دولت را از خود و خود را از دولت بپندارند. تصادفی نیست که امروزه به جای “دولت صرف” (state)، “دولت ـ ملت” (Nation-State) را ترجیح میدهند. این اصطلاح ظاهرن سادهی دوکلمهای، از بار اقتداری و قانونیت شایانی برخوردار است، بدین معنا که دولت همانند خود ملت است و ملت گویی که خود دولت است، به کار میرود. واژهی “national” در زبانهای لاتین و آلمانی ـ انگلیسی معادل با “کشوری” و “دولتی” است؛ بهگونهای که در زبان فرانسه "education nationale" یعنی “آموزش و پرورش دولتی” و "police nationale" یعنی “پلیس دولت مرکزی” یا “پلیس کشوری” که از "police municipale" پلیس شهری یا شهرداری متفاوت است. دنباله . . .