« ریلهای ممتد »
در این دنیای وارونه
بر هیچ حیوان دوپا
_ انساننمایان بهنام _
نتوان دگر یک دم
لنگری از اعتماد افکند
شاید که بر این سطرهای سادۀ کاغذ
این سطرهای ممتد یکدست
این ساحل آرام پیدرپی
درد دل یا بغض و آه خفته اندر دل
پهلو بگیرد یک نفس
اما...
باورم هرگز نباشد
کاین سطور ساده هم حتی
ساحل امنی برای این غریق خستهدل باشد
در خلال سطرهای زندگی
افسوس
نام من بر سطر دیگر شد بدون تو
نام تو جا مانده بر سطری دگر بی من
نامهامان هم شکست از هم
تحت ترفند سطور سادۀ بیرنگ
این سطرهای خفتۀ آرام
این ریلهای ممتد بیرحم
1387/05/04