« تاریخ انقضا »
امروز روز آخر پیوند ما دو تاست
از این به بعد عرصه ی تقدیر ما جداست
راهی که رفته ایم به آخر نمی رسد
چون سرنوشت ضامن اصلی ماجراست
وقتی که اعتماد به بن بست می رسد
آن جا شروع تازه ی بحث و گلایه هاست
رو شد حقیقتی که اسیر نقاب بود
دیگر زمان مصرف تو رو به انقضاست
حرفی نمانده... بغض مرا بیش تر نکن
هی دست و پا نزن که بمانی... سفر به جاست
کاری نکن که حرمت آیینه بشکند
رد شو... برو... که بودنت از ابتدا خطاست
1392/12/11
چقدر زیبا نوشتی گرچه تلخ اما به دلم نشست
سخت به دلم میشینه شعری
اینروزا همه می خوان یه جور بنویسن که فقط بی نقص باشه
صداقت نیست تو نوشته هاشون
رفتم تو یه همایش شعر برای اولین بار
باورت نمیشه تحمل اون فضا برام خیلی سخت بود
همه نقش بازی می کردن تو شعراشون
هیچکس خودش نبود
برات آرزوی موفقیت می کنم
هر جا هستی خدا همراهت باشه
سلام دوست عزیزم
نمیدونم چطوری از لطف تون تشکر کنم
همیشه شرمنده ام کردی
ممنونم...
متفاوتی و رمزآلود
ندای عزیزم بهارت سبز.بسیار زیبا قلم زدی
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
سلام بزرگوار [گل]
عید بر شما مبارک
التماس دعای ویژه موقع سال تحویل دارم [لبخند][گل] فراموشم نکنید
بسیار زیبا بود ولی ی کم سیاهه
سلام آقا مصطفی
ممنون از اینکه وقت ارزشمندتونو برای خوندن دلنوشته هام صرف کردین
و ممنون که دعوتمو پذیرفتین و به کلبه ی مجازیم سر زدین
حضورتون مستدام
تنها که باشی گاهی آرزو میکنی یک نفر صدایت کند حتی اشتباهی.....
------------------------------------------------------------------
سلام خانم نامدار
خوبی؟
وب جالب و دیدنی دارید
با ورود به وبتون حال و هوای جدیدی بهم دست داد
ایشالا همیشه موفق باشید
به منم سربزنید برا تنوع خوبه
سلام ممنون از حسن نظرتون
دلم گرفت ندا جان...