« در جستوجوی هویتی گمشده »
امروز حس کردم که هستم
ذرهای ناچیز هم حتی
بسان دستخطی نازک و کمرنگ
که اندر گوشهای با وصلۀ سنجاق چسبیدهاست
و در این هایوهوی نیستیهای پیاپی باز
چراغی
شمع سوزانی
چو واقعتر بگویم
کورسویی خفته
اندر تیرگیهایم نمایان گشت
کز هستی خبر میداد
من هستم
اگر حتی همان یک تکۀ ناچیز کاغذ
وصل با سنجاق
اندر گوشۀ تاریک بودن یا نبودن
با هویت
گرچه کمسو
گرچه کمرنگ
باز هم هستم
ببین من را
که اندر نیستیها
همچنان هستم
چو بودم را
فقط یک تن
فقط یک جان
خدای مهربان خواهد
همین بس کو چنین خواهد
پس هستم...
1391/03/01