« سکۀ زندگی »
زندگی را سکهای خواندند
از این روی
که گهی زین سوی میچرخد
گهی زآن سوی
بدین سو گر بچرخد
خنجر اندوه
به قلب صاحبانش میزند هر روز
برای قفل دلها که تو در توست
رهآوردش:
« همه رنجیرها بر دوش »
بدان سو گر بچرخد
رنگ هر شادی
زند بر قلبهاشان مهر آزادی
ولیکن هر دو روی سکه یک بازی است
گهی زین سوی میچرخد که میبازی
گهی زان سوی میچرخد که آزادی
1380/01/30