...آغازی دیگر

... در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود

...آغازی دیگر

... در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود

« تعمق »

« تعمق »



در این آشفته‌بازاری


که کس جز سنگ بر سینه


از آن خود نمی‌کوبد


چه گویم من


که در اعماق این نامردمی‌ها


با تمام گفتنی‌هایم


خموش


مهر بر لب دارم و این‌گونه حیرانم


که سر در لاک خود با خویشتن فریاد می‌دارم:


سراسر غرق پندارم


سراسر غرق پندارم...



1384/11/20
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد