« تختهنرد »
تاسهای پشت هم
تختهنرد روزگار
مهرهای تیرهروشنی کنار هم در انتظار
چرخشی در اضطراب
لحظههای بیقرار بیقرار
.
.
.
.
لذت شگرف برد پیش رو
علت نهان هر هجوم و تاخت
یا که تلخی سکوت خفته در نهاد باخت
.
.
.
.
6 و 5 و 4 و...
پشت هم عدد، شماره یا رقم...
برگۀ عبور مهرههای تیره روشنی که در خیال سبقت از کنار هم
لحظههای این نمایش نمادگونه را به سر کنند و
همسرشت همقطار خویش را
با هجوم نفرتی عمیق
زیر گامهای آهنین و سخت و سردشان
به زیر سلطۀ غرور نابهجایخود گرفته
عاقبت
از حضور در زمانه برکنار و بینصیب
مستطیل تنگ و تار و تیرهای
تمام سهمشان شود از این حضور بینتیجه در زمین
.
.
.
.
تاسهای پشت هم
تختهنرد روزگار
بازی نمادگونهای به نام زندگی در این دیار
سرنوشت مهرههای بیقرار
بینصیب و برکنار...
1392/02/31
سلام
من چی دارم بگم
کیارش عزیزم هم که ما رو شش در کرد و رفت.
یعنی حق تاس انداختن هم نداریم؟
ممنونم نداجان که از برکت شعر زیبای شما چشممون به جمال بداهه های کیارش عزیز هم روشن شد.
با اجازتون من یه دونه از شعراتونو تو وبلاگم بذارم بلکه گذر ایشون به کلبه ی محقر ما هم بیفته. از شعر خوب نمیگذره...
یا ...
سلام نوید جان
ایشون هم مثل شما لطف و محبتشون رو بیدریغ نثارم کردن و من توان پاسخگویی بهشون رو نداشتم
مطمئنا فقط شما میتونین بداهههایی درخور بداهههای ایشون بگین
استاد شرمنده میکنین
اگه از این خطخطیهای شاگردتون بذارین تو وبلاگتون بازدیدکنندههاتون کم میشهها...
این بار هم که آقا کیارش قدم سر چشم بنده گذاشتن فقط به حرمت نام شما بود
ممنونم که همیشه به بهترین شکل و با بهترین احساس همراهیم میکنین
برقرار باشید
امروز گلی شکفته از لیلا شد
سیمای علی ابن حسین پیدا شد
جانها به فدای او که در جانبازی
سر مشق برای مردم دنیا شد
سلام عزیزم
ولادت با سعادت حضرت علی اکبر (ع) و فرا رسیدن روز جوان بر جوانان دیروز و امروز تهنیت باد.[گل]
سلام ندا جان
ممنون که به کلبه محقرم سر زدی
خیلی خوشحال شدم
ندا جان با اجازه لینکت کردم
همیشه منتظر نگاه مهربونت هستم
سلام نسرین جان
باعث افتخاره ممنون عزیزم
خوشحالم باهاتون آشنا شدم و از قلمتون لذت میبرم
ممنون که سر زدین
مانا باشید
سلام. ممنون از شما که به کلبه مجازی ام سری زدید و ممنون از استاد نوید که آدرس این گوشه ی عالم خیال را به شما داد. به بازدید که آمدم، سیراب شدم از این همه شهد و شکر که در شعرهایتان بود. به عذر دست خالی آمدن، ارتجالا دو رباعی به استقبال از شعر شما گفتم. کوتاهی قامت طبع و معنا را به بلندای قامت خبال خودتان ببخشید.
بر صفحه ی روزگار سی مهره چو ماه/ چون روز و شب عمر سپیدند و سیاه
ما بسته ی شش دریم، تاسی بنداز/ تا بخت منت به خنده اندازد، آه!
من شاهم و شطرنج غمت تخت من است/واین تاس چو سرنوشت سرسخت من است
از دو ری تو نه مات، بل مارس شدم/دیدار رخت جفت شش بخت من است
درود جناب آرامش عزیز
دیدن نام شما و حضور گرمتون مایۀ مباهاته که البته از استاد نوید عزیز هم باید ممنون باشم که این سعادتو نصیبم کردن
سپاسگزارم اما واقعا نمیدونم چطور و با چه کلامی این سپاسگزاری رو نشون بدم که حق مطلب ادا بشه
اجازه بدین فقط سکوت کنم و از هنرنمایی و قدرت قلمتون لذت ببرم.
سایۀ عالی مستدام
بسیار عمیق
کاش دوستان به معنای بلند
این شعر بیشتر توجه کنند
اگر کمی عمیق تر نگاه کنیم
معنا ی بلندتری از اون چیزی که هست دارد
قلمت کوک شاعر
درود رامتین جان
هم اینجا و هم تو انجمن شرمندهام میکنین
نمیدونم درقبال این همه لطفتون چه پاسخی باید بدم
واقعا سپاسگزارم
پاینده باشید
سلام آفرین چه زیبا و بی ریا سرودین
درود چکاد عزیز
ممنون از اینکه وقت ارزشمندتون رو برای خوندن دلنوشتهام صرف کردین
و ممنون از حسن تعریفتون.
پاینده باشید